نگاهی به کتاب قرآن و تفاسیر قرآنی در سنت اولیه امامیه
Meir Mikhael Bar-Asher, Scripture and Exegesis in Early Imami Shiism (Brill, Leiden, Boston and Köln, 1999).
اشاره: عمده اطلاعات موجود درباره تفاسیر امامیه در سنت قرآن پژوهی غرب محدود به مباحثی است که گلدتسیهر در کتاب معروف خود گرایش های تفسیری (لیدن 1921) ارایه کرده است. بعدها محققان چون الیاش و کلبرگ در برخی از مباحثی که گلدتسیهر در باب دیدگاه شیعیان درباره قرآن مطرح کرده بود، اصلاحاتی ارایه کرده بودند اما تا به حال بحث از شکل گیری و تکوین تفسیر نگاری در میان امامیه، موضوع پایان نامه و بحثی قرار نگرفته بود. برای پرکردن این خلاء، مایر میخائیل براشر (بن عاشور) از شاگردان کلبرگ پایان نامه خود را در این موضوع برگزید که در سال 1991 از پایان نامه خود با عنوان «قرآن و تفاسیر قرآنی در سنت اولیه امامیه» دفاع نمود. در سال 1999، انتشارات بریل، ترجمه انگلیسی پایان نامه براشر که در اصل به زبان عبری توسط خود را منتشر کرده است. نوشتار حاضر گزارش و مروری بر این کتاب است.
***
در میان شاخه های مختلف علوم که محدثان امامی عراق در سه قرن نخست هجری به رشته تحریر درآورده اند، دانش تفسیر و کتابهایی که به گونه ای به بحث از مباحث قرآنی پرداخته باشد، در فهرست هایی که از آثار تألیف شده آن دوران باقی مانده، به چشم می خورد. از آنجا که متن این آثار به نحو مستقل باقی نمانده و تنها دانسته های ما درباره این آثار محدود به نام آنها در فهارس و روایت هایی پراکنده از آنها در متون بعدی امامیه می باشد، باید محقق برای شناخت روند شکل گیری و تکوین دانش تفسیر در میان امامیه، نخست به گردآوری معلومات پراکنده در فهارس و سپس گردآوری روایات صبغه تفسیری از کتابهای تفاسیر مأثور متقدم امامیه و کتب حدیثی اقدام کند و بعد به تحلیل و بررسی روایات بپردازد. البته چنین روشی مبتنی بر این فرض است که عالمان امامی قرن سوم و چهارم متونی از نگاشته های عالمان قرن اول و دوم را در اختیار داشته اند که مبنایی برای تألیف آثار قرن سوم به بعد بوده است (نگرش فهرستی). همچنین همگام با تکوین مباحث جدی علوم قرآنی چون اسباب النزول، مفهوم نسخ و اشکال مختلف آن که ارتباط وثیقی با مباحث دانش اصول فقه داشته، مفهوم محکم و متشابه که پیوندی ناگسستنی با مواضع کلامی داشته و مباحث دیگر، محقق باید در یک سیر تاریخی به تبیین دیدگاه های مفسران امامی در خصوص این مسائل بپردازد. با چنین تأملاتی می باید انتظار داشت که کتاب قرآن و تفاسیر قرآنی در سنت اولیه امامیه گام هایی در این خصوص برداشته باشد و مؤلف با ارایه شیوه هایی چگونگی تکوین و تحول تفسیر نگاری امامیه را در سه قرن نخستین هجری به بحث نهاده باشد.
***
مطالعات قرآنی در غرب که به نحو جدی با انتشار کتاب تاریخ قرآن تئودور نولدکه در اواخر قرن نوزدهم آغاز شده است، تاریخ پرفراز و نشیبی را طی کرده است که بیشتر به دلیل تحول در شیوه های پژوهشی در سالیان اخیر به نوعی با بحران روبرو شده است. اما آنچه که به وضوح می توان در داوری کلی نسبت به مطالعات قرآنی در غرب بیان کرد، ناکامی روش شناختی در بررسی مباحث قرآنی و تلاش برای زودودن هویت تاریخی اسلام بیان کرد که ریشه در تحولات نظام های معرفتی دنیای غرب دارد. در این میان مطالعات قرآنی درباره تشیع حجم اندکی را به خود اختصاص داده که البته بیشتر به دلیل مطرح نبودن جدی تشیع در محافل علمی غرب و عدم تعامل جدی محققان شیعی عرب و ایرانی با محافل غربی بوده است. در سالیان اخیر و عموما به دلیل بروز انقلاب اسلامی در ایران، در کنار توجه به مسائل سیاسی ایران، محافل آکادمیک غربی تلاش روبه رشدی را به مباحث شیعه شناسی نشان داده اند و البته در این میان سهم محققان اسرائیلی که دلایل موجهه تری برای توجه به مسائل ایران و تشیع دارند، سهم قابل توجهی را به خود اختصاص داده اند. در همین راستا، مایر میخائیل براشر، شکل گیری و تکوین تفاسیر امامیه را به عنوان موضوع پایان نامه دکتری خود برگزیده که اکنون تحریر انگلیسی آن منتشر شده است. براشر در اشاره به تفاوت های میان تحریر اصلی پایان نامه خود با متن منتشر شده اشاره کرده که فصل نخست پایان نامه او که عنوان «اندر باب دیدگاه امامیه به قرآن» نام داشته، در متن انگلیسی حذف شده و به جای آن مقدمه ای در معرفی تشیع و شکل گیری تاریخی آن افزوده شده است کما اینکه تغییرات فراوان دیگری نیز در متن اعمال شده است.
***
براشر بحث خود را به نحو معمول با گزارش تاریخی از شکل گیری و تکوین تشیع آغاز کرده است. براشر (ص 1) همرای با عموم خاورشناسان که مبدائی سیاسی برای تشیع در نظر می گیرند، ظهور تشیع را حاصل تحولات بعد از وفات و درگذشت پیامبر یاد کرده اما اشاره ای نیز به دیدگاه دیگر که تشیع را جریانی دینی و سیاسی که ریشه های آن از همان زمان حیات پیامبر آغاز شده، نیز دارد و کتاب تشیع در مسیر تاریخ سید محمد حسین جعفری را به عنوان اثری کلاسیک در تبیین این نوع رهیافت به تاریخ تشیع معرفی کرده و به اختصار (ص 1-16) به ارایه گزارشی تاریخی از تکوین و شکل گیری امامیه پرداخته است. بعد از این بحث، براشر اشاره ای کوتاه (ص 16-18) با عنوان مفسران امامی قرآن آورده و بی هیچ مقدمه ای در آغاز بحث خود بیان داشته که امامیه وثاقت متن عثمانی مورد تردید و بحث قرار داده اند و در وثاقت متن عثمانی تردید روا داشته اند و از تمایلات سیاسی خلفای سه گانه در تدوین متن سخن گفته است. براشر به پیروی از کلبرگ معتقد است که امامیه پیش از دوران آل بویه و امامیه دوران آل بویه به بعد، تفاوت ماهوی با یکدیگر دارند و بر همین اساس بیان داشته که عالمان امامی در سه قرن نخست و پیش از ظهور آل بویه انتقادات تندی نسبت به وثاقت قرآن بیان کرده اند و تدوین کنندگان متن قرآن را به تحریف، حذف و افزودن آیاتی به قرآن متهم کرده اند اما بعدها در دوره آل بویه به تعدیل در این دیدگاه پرداخته و ضمن بیان اینکه متن موجود ناتمام است، عالمانی چون شیخ مفید و سید مرتضی بیان کرده اند که در متن حاضر تحریفی رخ نداده است (16-17). این فرضیه براشر که مبتنی بر نظریه و فرضیه اتان کلبرگ است، پیشتر از سوی کلبرگ در مقاله ای با عنوان نکاتی در خصوص موضع امامیه درباره قرآن نیز بیان شده است. مشکل اصلی فرضیه کلبرگ عدم تلائم آن با تکوین تاریخی تحولات رخ داده در سه قرن اول هجری است که کلبرگ بی توجه به آن و متأثر از روش شناسی اثبات انگارانه خاورشناسان پیش از خود به بررسی پرداخته است که در ادامه مقاله در بخش نقد و بررسی بیشتر به این موضوع خواهیم پرداخت.
گزارش از ساختار تحقیق براشر (ص 18-21) که بیان فشرده ای از کتاب و فصول مختلف آن می باشد، بحث بعدی براشر است. نقد و بررسی منابع تحقیق (ص 21-24) آخرین موضوع مورد اشاره براشر در این بخش از کتاب است. مهمترین منابع براشر برای بحث از موضوع خود، تفاسیر امامی باقی مانده از دوران پیش از ظهور آل بویه است که مراد براشر از این دسته متون تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم قمی (زنده در 307)، تفسیر ابونصر عیاشی و تفسیر فرات بن ابراهیم کوفی است. براشر همچنین اشاره ای به دیگر منابع تحقیق خود کرده است به عنوان مثال او از کتاب هایی دیگر که حاوی مواد تفسیری هستند و غالبا آثار حدیثی امامیه را تشکیل می دهند نام برده است. اشکال اصلی که در بهره گیری از این متون به براشر وارد است، بی توجهی او به میزان وثاقت برخی از این متون است. به عنوان مثال او بی توجه به ماهیت کتاب سلیم بن قیس که از آن به کتاب السقیفه نیز یاد کرده نام برده و به عنوان یکی از منابع غیر تفسیری از آن سخن گفته است در حالی که از آثار متعدد شیخ صدوق که اهمیت و اعتبار کاملی در سنت امامیه داشته اند، در این بخش سخنی یاد نکرده است.
فصل نخست «متون تفسیری: مفسران و کتابهایی آنها» (ص 27-70) فصل بلندی است که در آن براشر به بررسی و گزارش متن های تفسیری باقی مانده از دوران پیش از عصر آل بویه از سنت تفسیری امامیه پرداخته است. شیوه کلی براشر در این بخش از کتاب خود این است که نخست به معرفی و بیان شرح حال مفسران پرداخته و بعد از آن نسخه های خطی و چاپی هر یک از تفاسیر را برشمرده است.
فرات بن فرات بن ابراهیم کوفی که محدثی زیدی است و در همین گام نخست طرح او در این کتاب بی ربط جلوه می کند، نخستین مفسر امامی (؟) مورد بحث براشر است (ص 29-32). علی بن ابراهیم قمی (ص 33-56) و تفسیر منسوب به او دیگر مفسر امامی است که به تفصیل بیشتری مورد توجه براشر قرار گرفته است. مطلب مورد توجه براشر در بحث از تفسیر علی بن ابراهیم قمی حذف برخی مطالب در متن چاپ شده کتاب است که ظاهرا همین مطلب باعث شده است که به امید یافتن مطالبی مشابه، بررسی نسخه های خطی تمام تفاسیر امامیه مورد بحث در تحقیق حاضر خود را مورد توجه قرار دهد (ص 39-45). دیگر ویژگی خاص تفسیر علی بن ابراهیم قمی، نقل بخشی از تفسیر ابوالجارود زیاد بن منذر نهدی در ضمن آن است که نقش مهمی در سنت زیدیه (شاخه جارودیه) داشته و شرح احوال و آراء او به تفصیل مورد بحث براشر قرار گرفته است (46-56). ابونضر محمد بن مسعود عیاشی و محمد بن ابراهیم بن جعفر نعمانی که بحث از آثار تفسیری آنها مورد توجه براشر قرار گرفته است.
«مکتب تفسیری امامیه پیش از دوران آل بویه» عنوان فصل سوم کتاب است (71-86) که براشر به چهار ویژگی اصلی تفاسیر امامیه در این دوره یعنی تفسیر بمأثور، تفاسیر ناتمام بر قرآن، توجه کم به مباحث کلامی و گرایش تند نسبت به عامه یاد کرده (ص 73) و به ذکر شواهدی برای هر کدام از این ویژگی ها پرداخته است. فصل سوم (ص 87-124)، شیوه های تفسیری به بحث از شیوه ها و روش های مختلف تفسیری به کار رفته در تفاسیر ذکر شده در فصل دوم را مورد بحث قرار داده است. نهاد امامت و عقاید وابسته (ص 125-203) به بررسی مسائل مربوط به امامت بر اساس سنت تفسیری اختصاص یافته است و براشر در دو فصل کتاب پایانی کتاب نخست موضوع دیدگاه تشیع نسبت به امویان و عباسیان (ص 204-223) و سرانجام دو حدیث نامتعارف در تفاسیر کهن امامیه (ص 224-243) مورد بررسی قرار گرفته است. تنها پیوست کتاب (ص 244-247) مشتمل است بر موارد نقل شده از تفسیر ابوالجارود را در ضمن تفسیر علی بن ابراهیم قمی را با ارجاع به صفحات و آیات مورد بحث. کتابشناسی (ص 248-260)، فهرست اختصارات (ص 261-263) و نمایه اسامی و موضوعات (ص 264-271) و نمایه آیات قرآنی (ص 272-274) آخرین بخش های کتاب را تشکیل می دهند.
Meir Mikhael Bar-Asher, Scripture and Exegesis in Early Imami Shiism (Brill, Leiden, Boston and Köln, 1999).
اشاره: عمده اطلاعات موجود درباره تفاسیر امامیه در سنت قرآن پژوهی غرب محدود به مباحثی است که گلدتسیهر در کتاب معروف خود گرایش های تفسیری (لیدن 1921) ارایه کرده است. بعدها محققان چون الیاش و کلبرگ در برخی از مباحثی که گلدتسیهر در باب دیدگاه شیعیان درباره قرآن مطرح کرده بود، اصلاحاتی ارایه کرده بودند اما تا به حال بحث از شکل گیری و تکوین تفسیر نگاری در میان امامیه، موضوع پایان نامه و بحثی قرار نگرفته بود. برای پرکردن این خلاء، مایر میخائیل براشر (بن عاشور) از شاگردان کلبرگ پایان نامه خود را در این موضوع برگزید که در سال 1991 از پایان نامه خود با عنوان «قرآن و تفاسیر قرآنی در سنت اولیه امامیه» دفاع نمود. در سال 1999، انتشارات بریل، ترجمه انگلیسی پایان نامه براشر که در اصل به زبان عبری توسط خود را منتشر کرده است. نوشتار حاضر گزارش و مروری بر این کتاب است.
***
در میان شاخه های مختلف علوم که محدثان امامی عراق در سه قرن نخست هجری به رشته تحریر درآورده اند، دانش تفسیر و کتابهایی که به گونه ای به بحث از مباحث قرآنی پرداخته باشد، در فهرست هایی که از آثار تألیف شده آن دوران باقی مانده، به چشم می خورد. از آنجا که متن این آثار به نحو مستقل باقی نمانده و تنها دانسته های ما درباره این آثار محدود به نام آنها در فهارس و روایت هایی پراکنده از آنها در متون بعدی امامیه می باشد، باید محقق برای شناخت روند شکل گیری و تکوین دانش تفسیر در میان امامیه، نخست به گردآوری معلومات پراکنده در فهارس و سپس گردآوری روایات صبغه تفسیری از کتابهای تفاسیر مأثور متقدم امامیه و کتب حدیثی اقدام کند و بعد به تحلیل و بررسی روایات بپردازد. البته چنین روشی مبتنی بر این فرض است که عالمان امامی قرن سوم و چهارم متونی از نگاشته های عالمان قرن اول و دوم را در اختیار داشته اند که مبنایی برای تألیف آثار قرن سوم به بعد بوده است (نگرش فهرستی). همچنین همگام با تکوین مباحث جدی علوم قرآنی چون اسباب النزول، مفهوم نسخ و اشکال مختلف آن که ارتباط وثیقی با مباحث دانش اصول فقه داشته، مفهوم محکم و متشابه که پیوندی ناگسستنی با مواضع کلامی داشته و مباحث دیگر، محقق باید در یک سیر تاریخی به تبیین دیدگاه های مفسران امامی در خصوص این مسائل بپردازد. با چنین تأملاتی می باید انتظار داشت که کتاب قرآن و تفاسیر قرآنی در سنت اولیه امامیه گام هایی در این خصوص برداشته باشد و مؤلف با ارایه شیوه هایی چگونگی تکوین و تحول تفسیر نگاری امامیه را در سه قرن نخستین هجری به بحث نهاده باشد.
***
مطالعات قرآنی در غرب که به نحو جدی با انتشار کتاب تاریخ قرآن تئودور نولدکه در اواخر قرن نوزدهم آغاز شده است، تاریخ پرفراز و نشیبی را طی کرده است که بیشتر به دلیل تحول در شیوه های پژوهشی در سالیان اخیر به نوعی با بحران روبرو شده است. اما آنچه که به وضوح می توان در داوری کلی نسبت به مطالعات قرآنی در غرب بیان کرد، ناکامی روش شناختی در بررسی مباحث قرآنی و تلاش برای زودودن هویت تاریخی اسلام بیان کرد که ریشه در تحولات نظام های معرفتی دنیای غرب دارد. در این میان مطالعات قرآنی درباره تشیع حجم اندکی را به خود اختصاص داده که البته بیشتر به دلیل مطرح نبودن جدی تشیع در محافل علمی غرب و عدم تعامل جدی محققان شیعی عرب و ایرانی با محافل غربی بوده است. در سالیان اخیر و عموما به دلیل بروز انقلاب اسلامی در ایران، در کنار توجه به مسائل سیاسی ایران، محافل آکادمیک غربی تلاش روبه رشدی را به مباحث شیعه شناسی نشان داده اند و البته در این میان سهم محققان اسرائیلی که دلایل موجهه تری برای توجه به مسائل ایران و تشیع دارند، سهم قابل توجهی را به خود اختصاص داده اند. در همین راستا، مایر میخائیل براشر، شکل گیری و تکوین تفاسیر امامیه را به عنوان موضوع پایان نامه دکتری خود برگزیده که اکنون تحریر انگلیسی آن منتشر شده است. براشر در اشاره به تفاوت های میان تحریر اصلی پایان نامه خود با متن منتشر شده اشاره کرده که فصل نخست پایان نامه او که عنوان «اندر باب دیدگاه امامیه به قرآن» نام داشته، در متن انگلیسی حذف شده و به جای آن مقدمه ای در معرفی تشیع و شکل گیری تاریخی آن افزوده شده است کما اینکه تغییرات فراوان دیگری نیز در متن اعمال شده است.
***
براشر بحث خود را به نحو معمول با گزارش تاریخی از شکل گیری و تکوین تشیع آغاز کرده است. براشر (ص 1) همرای با عموم خاورشناسان که مبدائی سیاسی برای تشیع در نظر می گیرند، ظهور تشیع را حاصل تحولات بعد از وفات و درگذشت پیامبر یاد کرده اما اشاره ای نیز به دیدگاه دیگر که تشیع را جریانی دینی و سیاسی که ریشه های آن از همان زمان حیات پیامبر آغاز شده، نیز دارد و کتاب تشیع در مسیر تاریخ سید محمد حسین جعفری را به عنوان اثری کلاسیک در تبیین این نوع رهیافت به تاریخ تشیع معرفی کرده و به اختصار (ص 1-16) به ارایه گزارشی تاریخی از تکوین و شکل گیری امامیه پرداخته است. بعد از این بحث، براشر اشاره ای کوتاه (ص 16-18) با عنوان مفسران امامی قرآن آورده و بی هیچ مقدمه ای در آغاز بحث خود بیان داشته که امامیه وثاقت متن عثمانی مورد تردید و بحث قرار داده اند و در وثاقت متن عثمانی تردید روا داشته اند و از تمایلات سیاسی خلفای سه گانه در تدوین متن سخن گفته است. براشر به پیروی از کلبرگ معتقد است که امامیه پیش از دوران آل بویه و امامیه دوران آل بویه به بعد، تفاوت ماهوی با یکدیگر دارند و بر همین اساس بیان داشته که عالمان امامی در سه قرن نخست و پیش از ظهور آل بویه انتقادات تندی نسبت به وثاقت قرآن بیان کرده اند و تدوین کنندگان متن قرآن را به تحریف، حذف و افزودن آیاتی به قرآن متهم کرده اند اما بعدها در دوره آل بویه به تعدیل در این دیدگاه پرداخته و ضمن بیان اینکه متن موجود ناتمام است، عالمانی چون شیخ مفید و سید مرتضی بیان کرده اند که در متن حاضر تحریفی رخ نداده است (16-17). این فرضیه براشر که مبتنی بر نظریه و فرضیه اتان کلبرگ است، پیشتر از سوی کلبرگ در مقاله ای با عنوان نکاتی در خصوص موضع امامیه درباره قرآن نیز بیان شده است. مشکل اصلی فرضیه کلبرگ عدم تلائم آن با تکوین تاریخی تحولات رخ داده در سه قرن اول هجری است که کلبرگ بی توجه به آن و متأثر از روش شناسی اثبات انگارانه خاورشناسان پیش از خود به بررسی پرداخته است که در ادامه مقاله در بخش نقد و بررسی بیشتر به این موضوع خواهیم پرداخت.
گزارش از ساختار تحقیق براشر (ص 18-21) که بیان فشرده ای از کتاب و فصول مختلف آن می باشد، بحث بعدی براشر است. نقد و بررسی منابع تحقیق (ص 21-24) آخرین موضوع مورد اشاره براشر در این بخش از کتاب است. مهمترین منابع براشر برای بحث از موضوع خود، تفاسیر امامی باقی مانده از دوران پیش از ظهور آل بویه است که مراد براشر از این دسته متون تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم قمی (زنده در 307)، تفسیر ابونصر عیاشی و تفسیر فرات بن ابراهیم کوفی است. براشر همچنین اشاره ای به دیگر منابع تحقیق خود کرده است به عنوان مثال او از کتاب هایی دیگر که حاوی مواد تفسیری هستند و غالبا آثار حدیثی امامیه را تشکیل می دهند نام برده است. اشکال اصلی که در بهره گیری از این متون به براشر وارد است، بی توجهی او به میزان وثاقت برخی از این متون است. به عنوان مثال او بی توجه به ماهیت کتاب سلیم بن قیس که از آن به کتاب السقیفه نیز یاد کرده نام برده و به عنوان یکی از منابع غیر تفسیری از آن سخن گفته است در حالی که از آثار متعدد شیخ صدوق که اهمیت و اعتبار کاملی در سنت امامیه داشته اند، در این بخش سخنی یاد نکرده است.
فصل نخست «متون تفسیری: مفسران و کتابهایی آنها» (ص 27-70) فصل بلندی است که در آن براشر به بررسی و گزارش متن های تفسیری باقی مانده از دوران پیش از عصر آل بویه از سنت تفسیری امامیه پرداخته است. شیوه کلی براشر در این بخش از کتاب خود این است که نخست به معرفی و بیان شرح حال مفسران پرداخته و بعد از آن نسخه های خطی و چاپی هر یک از تفاسیر را برشمرده است.
فرات بن فرات بن ابراهیم کوفی که محدثی زیدی است و در همین گام نخست طرح او در این کتاب بی ربط جلوه می کند، نخستین مفسر امامی (؟) مورد بحث براشر است (ص 29-32). علی بن ابراهیم قمی (ص 33-56) و تفسیر منسوب به او دیگر مفسر امامی است که به تفصیل بیشتری مورد توجه براشر قرار گرفته است. مطلب مورد توجه براشر در بحث از تفسیر علی بن ابراهیم قمی حذف برخی مطالب در متن چاپ شده کتاب است که ظاهرا همین مطلب باعث شده است که به امید یافتن مطالبی مشابه، بررسی نسخه های خطی تمام تفاسیر امامیه مورد بحث در تحقیق حاضر خود را مورد توجه قرار دهد (ص 39-45). دیگر ویژگی خاص تفسیر علی بن ابراهیم قمی، نقل بخشی از تفسیر ابوالجارود زیاد بن منذر نهدی در ضمن آن است که نقش مهمی در سنت زیدیه (شاخه جارودیه) داشته و شرح احوال و آراء او به تفصیل مورد بحث براشر قرار گرفته است (46-56). ابونضر محمد بن مسعود عیاشی و محمد بن ابراهیم بن جعفر نعمانی که بحث از آثار تفسیری آنها مورد توجه براشر قرار گرفته است.
«مکتب تفسیری امامیه پیش از دوران آل بویه» عنوان فصل سوم کتاب است (71-86) که براشر به چهار ویژگی اصلی تفاسیر امامیه در این دوره یعنی تفسیر بمأثور، تفاسیر ناتمام بر قرآن، توجه کم به مباحث کلامی و گرایش تند نسبت به عامه یاد کرده (ص 73) و به ذکر شواهدی برای هر کدام از این ویژگی ها پرداخته است. فصل سوم (ص 87-124)، شیوه های تفسیری به بحث از شیوه ها و روش های مختلف تفسیری به کار رفته در تفاسیر ذکر شده در فصل دوم را مورد بحث قرار داده است. نهاد امامت و عقاید وابسته (ص 125-203) به بررسی مسائل مربوط به امامت بر اساس سنت تفسیری اختصاص یافته است و براشر در دو فصل کتاب پایانی کتاب نخست موضوع دیدگاه تشیع نسبت به امویان و عباسیان (ص 204-223) و سرانجام دو حدیث نامتعارف در تفاسیر کهن امامیه (ص 224-243) مورد بررسی قرار گرفته است. تنها پیوست کتاب (ص 244-247) مشتمل است بر موارد نقل شده از تفسیر ابوالجارود را در ضمن تفسیر علی بن ابراهیم قمی را با ارجاع به صفحات و آیات مورد بحث. کتابشناسی (ص 248-260)، فهرست اختصارات (ص 261-263) و نمایه اسامی و موضوعات (ص 264-271) و نمایه آیات قرآنی (ص 272-274) آخرین بخش های کتاب را تشکیل می دهند.
شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۶ ساعت ۹:۲۳
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .