نگاهي به كتاب خاستگاه تشيع و پيدايش فرقه هاي شيعي در عصرامامان
اشاره: بررسي تاريخي شكل گيري و تكوين مذهب شيعه در ساليان اخير به دليل مختلفي توجه بيشتري را در ميان محققان داخلي و خارجي به خود معطوف كرده و حاصل اين تلاشها نگارش آثار متعددي بوده است كه البته كمتر نقد و بررسي آنها مورد توجه قرار گرفته است. به تازگي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي كتابي به نام خاستگاه تشيع و پيدايش فرقه هاي شيعي در عصر امامان به قلم آقاي علي آقانوري منتشر كرده است. استفاده گسترده از منابع و تحقيقات انجام شده در ساليان اخير و تبويب نظامند كتاب،‌ اين اثر را در ميان آثار تاليف شده در اين باب، ممتاز ساخته است. نوشتار حاضر گزارشي از اين كتاب و تذكر چند نكته اي در باب آن است.
علي آقا نوري، خاستگاه تشيع و پيدايش فرقه هاي شيعي در عصر امامان‌ (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، قم ۱۳۸۵).
***
در ميان آثار تاليف شده در باب تاريخ تشيع دست كم از سه اثر مي توان نام برد كه اهميت ويژه اي داشته اند. نخستين اين آثار، كتاب تشيع در مسير تاريخ از سيد حسين محمد جعفري است كه پايان نامه مولف در دانشگاه آمريكايي بيروت بوده و از حيث نگاهي روشمند به تاريخ آغازين تشيع و طرح برخي مسائل اثري ممتاز است. بعد از اين كتاب، تاريخ تشيع از حجت الاسلام رسول جعفريان اثر ديگري است كه عليرغم حجيم بودن آن،‌ به دليل طرح برخي نكات كليدي چون تطور و تحول مفهوم شيعه در قرون اوليه كه بحث مبسوطي در جلد اول آن ارايه كرده، بيشك اثري مهم است. آخرين اثر كه البته در اينجا تنها بر اساس سير تاريخي نشر اين آثار آخرين اثر است، كتاب مكتب در فرآيند تكامل است كه ترجمه عربي آن نيز چند سال پيش در قم منتشر شده است. در ميان اين سه اثر دو اثر نخست در مقطع كارشناسي رشته تاريخ در درس تاريخ تشيع نيز تدريس مي شده است. با اين حال جاي كتابي كه در عين جامعيت واختصار،‌ تاريخ فكري- فرهنگي تشيع در سه قرن نخست را بيان كرده باشد، خالي بود حتي كتابي دو جلد كه انتشارات سمت به تازگي آن را منتشر كرده،‌ به نظر نگارنده ، اين خلاء را برطرف نكرده است. با چنين پيشينه،‌ كتاب خاستگاه تشيع و پيدايش فرقه هاي شيعي در عصر امامان به قلم آقاي علي آقا نوري به رشته تحرير در آمده است. اين اثر كه هفت فصل سامان يافته سعي در ارايه گزارشي تاريخي از شكل گيري و تكون تشيع در بستر تاريخي آن دارد. روشمندي كتاب و استفاده از منابع اصيل از ويژگي ها بارز كتاب است كه نشان از آشنايي دقيق مولف محترم با زمينه هاي بحث دارد. همچنين نثر كتاب بسيار دلنشين و خوش خوان است. مولف در فصل نخست چگونگي پيدايش فرق اسلامي، ضمن بيان معني فرقه و مراد از آن به دلايل و مسائلي پرداخته كه فرق اسلامي بر اساس آن شكل گرفته اند. فصل دوم كه شيعه و فرقه هاي شيعي از نگاه ارباب ملل و نحل نام دارد، به پيشينه نگارش آثاري در باب فرق اسلامي كه بيشتر به كتاب المقالات شهرت دارند، اشاره كرده و معرفي انتقادي از مهمترين منابع ملل و نحل نگاري اسلامي كه مولف خود در تاليف كتاب از آنها بهره برده، آورده است (ص ۵۱- ۶۷). اين بررسي كه نخست با ذكر كتاب الزينه في الكمات الاسلاميه العربيه از ابوحاتم رازي داعي اسماعيل وافادار به سنت قرمطيان آغاز شده با شرح و معرفي چهارده اثر پايان يافته است. در ميان آثار كه مولف محترم از آنها سخن گفته به نحو طبيعي نام دو كتاب فرق الشيعه منسوب به حسن بن موسي نوبختي و كتاب المقالات و الفرق سعد بن عبدالله اشعري كه گزارش هاي مهمي در باره تاريخ تشيع آورده اند، آمده است. مولف محترم به مسئله تشابه اين دو كتاب اشاره كرده اند اما به راي درباره اصالت اين دو كتاب و يا اينكه كدام اثر مبناي تاليف ديگري بوده،‌ چندان نپرداخته اند. مسئله شباهت ميان اين دو كتاب كه پيشتر مورد توجه محققان چندي از جمله ويلفرد مادلونگ و حجت الاسلام سيد محمد رضا جلالي حسيني قرار گرفته است. پرسش نخست آن است كه اصالت با كدام يك از اين دو كتاب است؟ از نقل قولهاي متعددي كه كشي در معرفه الناقلين آورده، و برگرفته از كتاب المقالات و الفرق سعد بن عبدالله اشعري است مي توان گفت كه اصالت با كتاب اشعري است اما شباهت ها فراوان ميان اين دو كتاب به حدي است كه بهتر است كتاب فرق الشيعه را تحرير اوليه و يا استنساخي نه چندان دقيق از كتاب اشعري بدانيم. آنچه كه مسلم است اين مطلب است كه بايد از كتاب فرق الشيعه با عنوان منسوب ياد كرد. نكته ديگر ارتباط دروني اين آثار با يكديگر است. آنچه كه از مقايسه ميان اين كتاب ها مي توان دريافت آن است كه سعد بن عبدالله اشعري و ابوالحسن اشعري از منابعي مشترك بهره برده اند و نويسندگان بعدي نيز عموما گزارش هاي ابوالحسن اشعري و نه منابعي كه وي در اختيار داشته را در نقل اخبار مربوط به شيعه استفاده كرده اند كه لازم بود اين مطلب مورد اشاره قرار گيرد كه البته در ادامه بحث، با عنوان آسيب شناسي آثار فرقه شناسي (ص ۶۷-۹۰) به مطالب مفيدي در چگونگي بهره جستن از آثار ملل و نحل آمده است. همانگونه كه مولف محترم به درستي اشاره كرده است، ملل و نحل نويسان مسلمان متاثر از حديث افتراق سعي در ارايه فهرستي كامل منطبق با عدد هاي آمده در اين حديث داشته اند و همين موجب خلق فرقه هاي شده كه گاه تنها در ذهن نويسندگان ملل و نحل نگار بوده و وجود خارجي نداشته اند.
فصل سوم كه مفهوم شناسي شعيه و تشيع نام دارد (ص ۹۱-۱۱۶) بررسي از تكوين تاريخي مفهوم شيعه و تطور معاني مختلف آن در بستر تاريخي دارد. نظريه هاي مختلف در باب شكل گيري شيعه و نقد و بررسي آنها موضوع فصل چهارم را تشكيل داده است (ص ۱۱۷-۱۵۵) از فصول خواندني كتاب است. بررسي مشكلات سياسي، اجتماعي شيعه و رهبران شيعي در عصر ائمه (ص ۱۵۷-۱۹۶) فصل بعدي كتاب است. تعامل شيعيان در عصر اموي و عباسيان با حكومت و مشكلات آنها به تفصيل در اين بخش مورد بحث قرار گرفته است. بي گمان مهمترين مسائل مورد بحث و منازعه ميان عباسيان وعلويان در عصر عباسي نخست مسئله مشروعيت عباسيان بود كه در زمان منصور با قيام نفس زكيه به بحراني جدي تبديل شده بود (ص ۱۷۴) موضوعي كه به تفصيل از سوي فاروق عمر فوزي در اثر كلاسيك العباسيون الاوائل مورد بحث و تحليل قرار گفته است كه البته مولف محترم به اين بحث اشاره نكرده اند و حتي درباب نامه نگاري ها بين منصور و نفس زكيه كه اهميت مهمي در فهم ماهيت منازعه ميان اين دو دارد به كتاب تاريخ طبري كه تفصيل اين ماجرا را نقل كرده و سالها قبل تيلمان ناگل بررسي درخشاني از آن و اطلاعات مندرج در ديگر منابع منتشر كرده، اشاره اي نياورده است و به كتاب ديگر كه در مقايسه به كتاب فوزي آثار حاشيه اي هستند، ارجاع داده اند. هر چند در فصل بعدي (ص ۲۰۳) از اين موضوع با ارجاع به الكامل ابن اثير سخن گفته اند كه البته بهتر بود اين ارجاع به طبري يا الكامل مبرد داده مي شد كه مبناي ابن اثير در نقل اين مطالب بوده است. همين گونه در باب قيام حسين بن علي فخي در دوران هادي، اشاره اي به كتاب ارزشمند اخبار فخ احمد بن سهل رازي و مقدمه عالمانه ماهر جرار در تحليل و بررسي اين قيام نكرده اند. در بحث از قيام هاي زيديه تفكيك دقيقي درباره مسئله كليدي نص خفي و نص جلي كه يكپي از مسائل متمايز كننده ديدگاه اماميه و زيديه در باب امامت بوده،‌ نشده است (براي مثال ص ۱۷۹).
بررسي اختلافات سياسي- كلامي شيعيان و اصحاب امامان موضوع فصل ششم كتاب است (ص ۱۹۷-۲۴۳) كه فصلي بلند و با اهيمت است. درگيري ميان سادات حسني و اماميه كه آغاز گر اين بخش است با ذكر منازعات كلامي ميان اين دو جريان در عصر ائمه ادامه يافته و به عنوان مثالهايي از اين گونه منازعات و محتوي آنها، مولف محترم از رساله اي قاسم بن ابراهيم رسي ياد كرده اند(ص ۲۰۳-۲۰۵). نكته اي كه در باب اين رساله به طور دقيق مورد توجه قرار نگرفته، مسئله عدم انتساب آنها به رسي است هر چند دست كم از قرن ششم به بعد (اين تاريخ بر اساس تاريخ كتابت مجموعه اي از رساله هاي رسي در قرن ششم است كه اين دو رساله در ضمن آنها آمده است) اين آثار در ميان زيديه به عنوان تاليفي از قاسم بن ابراهيم رسي (متوفي ۲۴۶) شهرت داشته اند. درباب عدم انتساب رساله الرد علي الروافض من اهل الغلو اشاره درست مادلونگ به ذكر نام قاسم رسي و چهار برادرش در ضمن رساله است كه به صراحت دلالت بر تاليف اين رساله توسط شخصي جز رسي دارد. رساله الرد علي الرافضه و انتساب آن به رسي نيز محل ترديد است كه مادلونگ به اين موضوع در بررسي خود درباب رسي به نام امام قاسم بن ابراهيم و معتقدات زيديه (برلين ۱۹۶۵) اشاره كرده است. بحث از مسئله علم امام و ماهيت كلامي امامت در انديشه اصحاب ائمه موضوع مفصلي است كه به تفصيل در اين بخش مورد بررسي قرار گرفته است (۲۰۹-۲۴۳). انشعابات شيعي در عصر امامان (ص ۲۴۵-۳۱۷) كه فصل هفتم و آخرين بخش كتاب را تشكيل مي دهد، گزارشي از فرقه ها و نحله هاي شيعي در عصر ائمه است. بحث از كيسانيه كه ظاهرا قديمي ترين فرقه شيعي در عصر ائمه است، نخستين فرقه اي مورد بحث مولف است (ص ۲۴۵-۲۵۵). زيديه و انشعابات مختلف آن (ص ۲۵۵-۲۷۲)‌ دومين فرقه اي است كه مورد بحث قرار گرفته است. در بحث از آراء‌ وعقايد كلامي زيديه لغزش هاي ديده مي شود از جمله آنكه تفكيكي در باب عقايد زيديه نخستين كه در مسائل تشبيه و جبر و اختيار موضعي همانند اهل حديث داشته اند نشده و از زيديان نخستين به قائلان به نفي تشبيه و نفي جبر ياد شده است. مادلونگ در مقاله اي كه با عنوان نقش خوارج و شيعيان در تكوين كلام پيش از اشعري نگاشته، اين موضوع را مورد بررسي قرار داده است. همچنين در تفسير ابوالجارود زياد بن منذر كه بخش هايي از آن در ضمن تفسير منسوب به علي بن ابراهيم باقي مانده و يا كتاب غريب القرآن منسوب به زيد بن علي مي توان انديشه هاي تشبيهي و جبري را يافت(ص ۲۷۰) . همچنين برخلاف آنچه كه عموما گفته مي شود، زيديه در مسئله امامت تنها علوي و بعدها فاطمي بودن را شرط كافي نمي دانسته اند. به ديگر سخن فاطمي بودن و قيام به سيف تنها شرط لازم بوده و شرايط ديگري از جمله علم و پذيريش ديگر عالمان علوي از شروط امامت بوده كما اينكه در سنت رسمي زيديه از همان آغاز حسن بن زيد و محمد بن زيد هيچ
گاه به عنوان امام مورد پذيرش قرار نگرفته اند. بخش از غلات، اسماعيليه،‌ جريان واقفه و گروه هاي شيعي بعد از وفات امام حسن عسكري كه به خطا در مواردي عسگري آمده، ديگر موضوعات مورد بحث كتاب است (ص ۲۷۲-۳۱۷). در بحث از غلات (ص ۲۸۲-۲۸۳) بعد از نقل عبارتي بلند از كتاب مكتب در فرآيند تكامل و براساس گفته مدرسي عنوان شده كه جريان غلات در اواخر حيات ائمه ديگر از الوهيت ائمه سخن نمي گفته اند. اين مطلب نادرست است و شاهد صريح آن وجود رساله اي به نام رساله راس باشيه و شرح آن از حسين بن حمدان خصيبي رهبر و تدوين گر عقايد نصيريه هستيم كه در آن از الوهيت علي عليه السلام و ائمه دفاع شده است. در سنت نصيريه اين رساله اهميت ويژه اي دارد و بعد ها طبراني نيز در رساله اي به دفاع از انديشه هاي الوهيت علي عليه السلام آمده در رساله هاي خصيبي پرداخته است. از ضعف هاي جدي كتاب عدم بهره گيري از تحقيقات خاورشناسان است كه آثار متعددي درباره دوره بررسي شده تاليف كرده اند كه لازم است در ويرايش بعدي كتاب افزوده شوند. كتاب تقريبا از اغلاط املائي خالي است هرچند برخي خطاها نيز در آن ديده مي شود. اين كتاب كه بيشك مي تواند منبع درسي درس تاريخ تشيع در رشته هاي تاريخ قرار گيرد، اثري ارجمند و كاري قابل تقدير و ستايش است.
سه شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۵ ساعت ۱۳:۵۳