<h1 style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt; TEXT-ALIGN: center" align="center"><span lang="AR-SA" dir="rtl" style="FONT-FAMILY: Zar"><font size="5">مفضل بن عمر جعفي و كتاب الصراط منسوب به او</font></span></h1><p class="MsoNormal" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span lang="AR-SA" dir="rtl" style="FONT-SIZE: 14pt; FONT-FAMILY: Zar">اشاره: از ميان آثار نگاشته شده توسط غاليان در طول قرون غالبا تعداد اندكي باقي مانده كه آن نيز به دليل عدم دسترسي محققان به آنها هنوز امكان بررسي نيافته اند. از ميان اين آثار ،‌ تاليفي به نام كتاب الصراط با انتساب به مفضل بن عمر جعفي (متوفي 180ق) به تازگي منتشر شده است. نوشته حاضر نگاهي اجمالي به اين اثر و گزارشي از محتواي آن است.<p /></span></p><p class="MsoNormal" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt; TEXT-ALIGN: center" align="center"><span dir="ltr"></span><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; mso-ansi-language: AR-SA"><span dir="ltr"></span><font face="Times New Roman">٭٭٭</font></span><span lang="AR-SA" dir="rtl" style="FONT-SIZE: 14pt; FONT-FAMILY: Zar"><p /></span></p><p class="MsoNormal" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span lang="AR-SA" dir="rtl" style="FONT-SIZE: 14pt; FONT-FAMILY: Zar">پيچيدگي ها و دشواري هاي مطالعات تاريخ اديان،‌ در ساده ترين حالت عدم وجود متون آن اديان در ادوار مختلف و توسط گرايش هاي مختلف آن است. به نحو طبيعي در تمام اديان، جرياني به دلايل مختلفي ، به عنوان قرائت رسمي به مخالفت با ديگر جريان ها پرداخته است. اين مخالفت تنها در حد طرد آن افكار نبوده و سركوب فيزيكي و تلاش براي از بين بردن آن جريان امري عادي در تاريخ اديان مختلف است. در اسلام، خاصه تشيع، جرياني مخالف با قرائت رسمي به نام غلو همواره يكي از مشكلات جدي بوده است. كما اينكه در طول تاريخ عموم آنچه كه مخالفان شيعه به آن نسبت داده اند ،‌افكار همين جريان بوده است. دربارة پيدايش غلو عموما به نحو سنتي از گروهي از هواداران حضرت علي عليه السلام به رهبري عبدالله بن سباء‌ سخن مي رود. در هر حال وجود چنين گروهي كه مورد ترديد برخي محققان نيز قرار گرفته است در آثار كهن فرق نگاري شيعه چون المقالات و الفرق سعد بن عبدالله اشعري مورد تاييد قرار گرفته است و به نقل از همو در متون بعدي شيعه اين مطلب نقل شده است. به دليل قلت منابع اصلي غلات يا با تعبييري درست تر عدم وجود نگاشته هاي غاليان شيعي قرن دوم و سوم تنها منابع ما براي شناخت افكار آنها نگاشته هاي ملل و نحل نگاران است كه عموما رونويسي ها اي يكديگر هستند. در قرن دوم ، جرياني ها غالي تنها به بيان افكار خود بسنده نكردند و چند حركت نظامي البته ناكام نيز را در كوفه پديد آوردند. در ميان اين جريان ها حركت ابوالخطاب محمد بن مقلاص ابي زينب اسدي كوفي (متوفي 169ق)‌به دلايلي اهميت خاصي دارد.وي كه در زمان والي عباسي عيسي بن موسي در كوفه قيامي را ترتيب داده بود، بعدها به عنوان پدر روحاني غلات كه سعي در انتساب خود به او داشتند، نامي است كه بارها تكرار مي شود. سنت فكري كه ابوالخطاب در كوفه پايه گذاري كرده بود، توسط يكي از مهمترين چهره هاي غلات به نام مفضل بن عمر جعفي كه همانند برخي از غلات ديگر چون جابر بن يزيد جعفي از يك قبيله بودند،‌ تدوين يافت. هر چند به صراحت كامل نمي توان مفضل بن عمر را به تمام آنچه كه بعدها در سنت غلات به او نسبت داده شده ، منسوب دانست اما مشخص است كه وي در تدوين افكار غلات نقش مهمي داشته است. همزماني فعاليت هاي غلات در كوفه كه به حق بايد آن را محلي مهم در تكوين افكار غلات دانست، با قيام عباسيان و دشواري هاي آنها در دوره نخست خود در تثبيت قدرت و دشواري هاي اماميه در اين دوره ، زمينه اي مساعد براي رشد افكار غلات پديد آورد. چنين سنت كه در بيش از يك قرن توسط حداقل دو نسل از غلات تدوين يافته بود، در اواخر قرن سوم و آغاز عصر غيبت صغري توسط شخصي به نام محمد بن نصير نميري در غالب حركت جديدي به نام نصيريه عرضه شد. پيچيدگي و دشواري هاي جدي شيعيان در اواخر حيات سه ائمه اخير كه به راستي يكي از دشوارترين دوران هاي تشيع بوده، مجالي براي فعاليت غاليان مختلفي فراهم كرد<span style="mso-spacerun: yes">  </span>كه محمد بن نصير نميري نيز يكي از آنها بود. پس از وفات امام حسن عسكري در 260 ، محمد بن نصير ادعا نمود كه باب آن حضرت است و توانست گروهي از شيعيان خاصه غلات كوفه را به خود جلب كند. مطالب اندكي كه در متون مختلف درباره ابن نصير آمده ، به حدي نيست كه بتوان دريافت وي چه افكاري را ترويج مي كرده است اما نفوذ معنوي او و جرياني كه تبليغ مي نمود طرفدارني يافت كه بعدها توسط يكي از جانشينان وي به نام حسين بن حمدان خصيبي (متوفي 358) در مناطق مختلفي خاصه در شام طرفدارني يافت كه تا به امروز دوام يافته است. سواي برخي نقل قولها كه از رهبران نصيريه در متون متاخر نصيريه باقي مانده است ، متون مدون نصيري كه امروز در اختيار ما قرار دارد به زمان حسين بن حمدان خصيبي به بعد تعلق دارد. كتاب الصراط يكي از متوني است كه با وجود انتساب به مفضل بن عمر در حقيقت به دوره متاخر و به<span style="mso-spacerun: yes">  </span>احتمال قوي عصر غيبت صغري تعلق دارد. منصف بن عبدالجليل محقق كتاب كه پيشتر در كتابي مفصل به نام الفرقه الهامشيه تحليل و تحقيقي مفصل از نصيريه ارايه داده است، كتاب الصراط را بر اساس ظاهرا يگانه نسخه موجود آن در كتابخانه ملي پاريس ، نسخه هاي عربي شماره 1449، برگ هاي 86 الف-182 الف منتشر كرده است. اين نسخه همانگونه كه عبدالجليل اشاره كرده حاوي چهار رساله نصيريه به نام هاي كتاب الاسوس به روايت مفضل بن عمر جعفي ، منظومه از شخصي به نام يوسف، قصيده علي بن صارم و كتاب الصراط است. عبدالجليل در مقدمه مفصل خود بر كتاب ابتدا به تفصيل تمام مطالبي كه در متون اماميه در شرح حال مفضل بن عمر جعفي آمده نقل و بررسي كرده است (ص 7-21) در ادامه وي بر اساس متون نصيري تحقيقي در شرح حال مفضل ارايه كرده است (ص 21-27). <p /></span></p><p class="MsoNormal" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span lang="AR-SA" dir="rtl" style="FONT-SIZE: 14pt; FONT-FAMILY: Zar">اهميت كتاب الصراط منسوب به مفضل بن عمر جعفي براي محققان حوزه تاريخ مذاهب اسلامي در اين است كه اينكه متني تاليف جريان نصيريه را در اختيار دارند. جهان شناسي و نظام معرفتي غلات نصيريه كه در اين كتاب ارايه شده به تفصيل توسط عبدالجليل در مقدمه كتاب مورد بحث قرار گرفته است كه عموما جهاني اسطوره اي است كه در مخالفان در غالب تناسخ به موجوداتي پست به مجازات مي رسند و مؤمنان با وعده انتقال به صورتي بهتر در حياتي مجدد به پاداش دست مي يابند. از بخت اقبالي اين كتاب در اين است كه چاپ ديگري نيز از آن توسط مشتشرق ايتالياي لوناردو كاپزونو نيز منتشر شده است كه مقايسه اي آن با چاپ عبدالجليل نشان مي دهد كه چاپ عبدالجليل حاوي خطاهاي است . گفته شده كه نسخه موجود از اين كتاب تنها نسخه اي موجود در كتابخانه ملي پاريس است كه اساس هر دو چاپ اين كتاب بر اساس آن است. در سلسله سند آغازين كتاب در چاپ عبدالجليل افتادگي وجود دارد . در حقيقت سلسله سند درست كتاب همانگونه كه كاپزنو آورده چنين است: رواه الشيخ ابوالحسن محمد الهدري رحمه الله قال رويته عن الشيخ الفاضل الثقه ابي الحسين محمد بن علي الجلي قدس الله روحه يروي عن سيدنا ابي عبدالله الحسين بن حمدان الخصيبي ...كه در چاپ عبدالجليل نام محمد بن علي جلي افتاده است. نكته اي ديگر كه كاپزونو به درستي به آن توجه كرده است،‌ اشارات موجود در كتاب الصراط از درگيري ميان نصيريه و اسحاقيه است كه به وضوح نشان مي دهد كه اين كتاب در حقيقت در دوره غيبت صغري تاليف شده است و به شخصيت مشهوري از غلات چون مفضل بن عمر نسبت داده شده است. بيشك اين كتاب كه دو چاپ از آن در دست است براي پژوهشگران تاريخ غلات اهميت ويژه اي دارد. </span><span style="FONT-SIZE: 14pt; mso-bidi-font-family: Zar"><p /></span></p><p class="MsoNormal" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span lang="AR-SA" dir="rtl" style="FONT-SIZE: 14pt; FONT-FAMILY: Zar">مشخصات كتابشناختي آثار مورد بحث چنين است:<p /></span></p><p class="MsoNormal" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt; TEXT-ALIGN: center" align="center"><span lang="AR-SA" dir="rtl" style="FONT-SIZE: 14pt; FONT-FAMILY: Zar">كتاب الصراط المنسوب الي المفضل بن عمر الجعفي ،‌تحقيق المنصف بن عبدالجليل (بيروت : دار المدار الاسلامي 2005)؛<p /></span></p><p class="MsoBodyText" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt; TEXT-ALIGN: justify"><font face="Times New Roman" size="5">Leonardo Cappezzone, IL Kitab Al-Sirat Attribuito A Mufaddal Ibn Umar Al-Gufi, in: Revista degli Orientali, 69(1995), pp.295-414.</font></p>
چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۵ ساعت ۹:۱۱