<span lang="FA" style="FONT-SIZE: 16pt; FONT-FAMILY: Badr; mso-bidi-language: FA"><p align="justify"><font size="2"></font></p><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 11pt; FONT-FAMILY: Badr; mso-bidi-language: FA"><p align="justify"><font size="2"></font></p><p class="MsoNormal" dir="rtl" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt" align="justify"><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; FONT-FAMILY: Badr; mso-bidi-language: FA"><font size="2"><span style="mso-spacerun: yes"> </span>اشاره: يكى از نكات مورد تاكيد در اصالت نهج البلاغه، اين مطلب است كه قبل از سيد رضى، كلمات و سخنان حضرت على عليه السلام، توسط عالمان و دانشمندان مسلمان اعم از شيعه يا سنى تدوين شده است. هرچند با تاسف فراوان اغلب اين آثار باقى نمانده است. بنابراين بايد براى يافتن نشانه هايى از اين ادعا به سراغ آثار خطى و چاپى رفته و در آن‏ها به جستجو پرداخت و ردپاى از اين آثار را يافت. خوشبختانه بخشى از چنين آثارى را عالمان زيديه كه اهتمام خاصى به نقل و تدوين سخنان آن امام همام داشته‏اند، در آثار خود آورده‏اند. ميراث زيديه، خاصه زيديه ايران تا قبل از قرن ششم، از جهاتى اهميت فراوان‏ترى نسبت به تراث زيديه يمن تا اين تاريخ دارد. مهمترين دليل در برترى علمى آثار زيديه ايران، قرار داشتن آنها در متن فرهنگ چندگانه اسلامى بوده است و از اين جهت آنها آثار بسيار مهمى نسبت به زيديان گوشه نشين يمنى تاليف كرده‏اند. از قرن ششم به بعد، اهميت زيديه يمن در حفظ و نگهدارى از تراث زيديه ايران است. تا چندى پيش تنها اندكى از اين ميراث ارزشمند زيديه به چاپ رسيده بود و فقر شديد يمنيان و فشارهاى كه از سوى دولت بر زيديه وارد مى‏شد، اين مجال را از آنها گرفته بود تا نسبت به چاپ آثار خود اقدام كنند. در ساليان اخير، موسسه الامام زيد بن على الثقافية با بهره‏گيرى از امكانات جديد چاپ به نشر بخش اعظمى از اين تراث گرانبها اقدام كرده است. در اين نوشتار با بهره‏گيرى از برخى از اين متون چاپ شده، نشان خواهم داد كه يكى از مهمترين متون در تدوين كلمات حضرت على عليه السلام در دست عالمان زيدى بوده و امروز به راحتى مى‏توان، بخش اعظم يكى از كتاب‏هايى تدوين شده در سخنان امير المؤمنين را ظاهراً موجود نيست، با بهره‏گيرى از متون زيديه بازسازى كرد. </font></span></p><p align="justify"><font size="2"></font></p><p class="MsoNormal" dir="rtl" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt; TEXT-ALIGN: center" align="justify"><font face="Times New Roman"><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; mso-bidi-language: FA"><font size="2">***</font></span><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; FONT-FAMILY: Badr; mso-bidi-language: FA"><font size="2"> </font></span></font></p><p align="justify"><font size="2"></font></p><p class="MsoNormal" dir="rtl" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt" align="justify"><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; FONT-FAMILY: Badr; mso-bidi-language: FA"><font size="2">شيخ صدوق (متوفى 381ق) در كتاب ارزشمند معانى الاخبار، مطالب و رواياتى را به نقل از ابواحمد حسن بن عبدالله بن سعيد عسكرى نقل كرده است. در ميان مطالب نقل شده، توضيحاتى از عسكرى در معانى كلمات برخى از خطبه‏هاى على عليه السلام جالب توجه است. در حالى كه شيخ صدوق، اين مطالب را به نقل از خود عسكرى و ظاهراً شفاهى از او نقل كرده، ديگر عالم امامى، رضى الدين ابن طاووس (متوفى 664ق) همان مطالب را به نقل از نسخه‏اى كهن، به تاريخ ذى قعده 473ق و از كتاب عسكرى با عنوان الزواجر و المواعظ نقل كرده است. بر اين اساس مى‏توان گفت كه شيخ صدوق در حقيقت مطالبى از كتاب الزواجر و المواعظ عسكرى را به نقل از همو نقل كرده است. سؤالى كه مطرح است، نخست هويت عسكرى و ديگرى كتاب الزواجر و المواعظ وى است. ظاهراً بخش اعظمى از اين كتاب در جمع و تدوين سخنان امير المؤمنين با توجه به آنچه كه ابن‏طاووس و شيخ صدوق نقل كرده‏اند، باشد. </font></span></p><p align="justify"><font size="2"></font></p><p class="MsoNormal" dir="rtl" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt" align="justify"><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; FONT-FAMILY: Badr; mso-bidi-language: FA"><font size="2"><span style="mso-spacerun: yes">    </span>ابواحمد عسكرى و كتاب الزواجر و المواعظ </font></span></p><p align="justify"><font size="2"></font></p><p class="MsoNormal" dir="rtl" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt" align="justify"><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; FONT-FAMILY: Badr; mso-bidi-language: FA"><font size="2"><span style="mso-spacerun: yes"> </span>حسن بن عبدالله بن سعيد بن اسماعيل بن زيد بن حكيم مشهور به ابواحمد عسكرى يا ابواحمد لغوى (متوفى 382ق) از عالمان نامدار قرن چهارم است، دوره‏اى كه درخشش اقتصادى - سياسى و تساهل آل بويه به رونق آن كمك فراوانى كرد و مورخان از اين دوره به دوره رنسانس اسلامى ياد كرده‏اند. </font></span></p><p align="justify"><font size="2"></font></p><p class="MsoNormal" dir="rtl" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt" align="justify"><font size="2"><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; FONT-FAMILY: Badr; mso-bidi-language: FA"><font size="2"><span style="mso-spacerun: yes"> </span>عسكرى يكى از عالمان برجسته در ادب است كه آثار مختلفى (و برخى از آنها چون التصحيف كه با عنوان شرح ما يقع فيه التصحيف و التحريف به چاپ رسيده) خاصه، در گردآورى سخنان حكمى تاليف كرده است. در شرح احول وى غالباً از كتاب‏هاى راحة الارواح، الحكم و الامثال، تصحيح الوجوه و النظائر،</font> </span><span dir="ltr"></span><span lang="FA" dir="ltr" style="FONT-SIZE: 14pt; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-font-family: Badr"><span dir="ltr"></span><span style="mso-spacerun: yes"><font face="Times New Roman"> </font></span></span></font><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; FONT-FAMILY: Badr; mso-bidi-language: FA"><font size="2">الزواجر و المواعظ، صناعة الشعر و المختلف و المؤتلف مما يدخل منه الوهم على المحدثين ياد شده است. وى نزد مشايخ بغداد، بصره، اصفهان و ديگرشهرها شاگردى كرده است. از مهمترين اساتيد وى به ابوالقاسم بغوى، ابوداود سجستانى ياد شده است. صفدى در شرح حال وى تاكيد كرده است كه: »و بالغ فى الكتابة و عَلَت سنه و اشتهر فى الآفاق بالدين و الدراية و التحديث و الاتقان و انتهت اليه رياسة التحديث و الاملاء للآداب و التدريس بقطر خوزستان و رحل اليه الاجلاء للأخذ عنه و القراءة عليه. و كان يملى بالعسكر و تستر و مدن ناحية ما يختاره من عالى روايته عن اشياخه المتقدمين و منهم: ابومحمد عبدان الاهوازى و ابوبكر بن دريد و نفطويه و ابوجعفر بن زهير و نظراؤهم«. </font></span></p><p align="justify"><font size="2"></font></p><p class="MsoNormal" dir="rtl" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt" align="justify"><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; FONT-FAMILY: Badr; mso-bidi-language: FA"><font size="2"><span style="mso-spacerun: yes"> </span>شهرت عسكرى بدان حد بود كه وزير دانشمند بويهى، صاحب بن عباد (متوفى 385ق) از وى بخواهد تا به رى برود، هرچند عسكرى به علت كبر سن از انجام اين سفر عذر خواسته بود. از اين توصيفات كه در حق عسكرى نقل شده، مى‏توان دريافت كه وى شخصيت بسيار برجسته‏اى بوده است. نكته‏اى كه در اينجا مهم است، كتاب وى با عنوان الزواجر و المواعظ است. رضى الدين ابن طاووس در كتاب المحجة لثمرة المهجة به تفصيل چند سلسله سند در روايت نقل وصيت نامه بسيار مشهور حضرت امير به فرزندش امام حسن عليه السلام - من والد الفان المقر لزمان...- را از كتاب الزواجر والمواعظ عسكرى نقل كرده است. هرچند ابن طاووس، متن خطبه را از كتاب كافى كلينى به دليل تفاوت در برخى كلمات روايت وى با عسكرى نقل كرده است. آنچه مى‏توان استنباط نمود، آن است كه عسكرى، همانند ديگران اديبان عصر خود كه به نقل كلمات حضرت امير اهتمام فراوانى داشته، در كتاب الزواجر و المواعظ خود، سخنانى از حضرت امير را نقل كرده است. بنابراين اين را مى‏توان محتمل دانست كه با مراجعه به كتاب‏هايى كه توسط عالمان قرن پنجم و ششم هجرى تاليف شده و مؤلفان آنها به نقل كلمات حضرت امير توجه داشته‏اند، بتوان در آنها روايتى از اين كتاب را يافت. </font></span></p><p align="justify"><font size="2"></font></p><p class="MsoNormal" dir="rtl" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt; TEXT-ALIGN: center" align="justify"><font face="Times New Roman"><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; mso-bidi-language: FA"><font size="2">***</font></span><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; FONT-FAMILY: Badr; mso-bidi-language: FA"><font size="2"> </font></span></font></p><p align="justify"><font size="2"></font></p><p class="MsoNormal" dir="rtl" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt" align="justify"><font size="2"><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; FONT-FAMILY: Badr; mso-bidi-language: FA"><font size="2"><span style="mso-spacerun: yes"> </span>عبدالسلام بن عباس الوجيه، محقق نامدار و پر تلاش معاصر زيدى، به تازگى كتابى به نام الاعتبار و سلوة العارفين از عالم زيدى، ابوعبدالله حسين بن اسماعيل بن زيد بن حسن بن جعفر بن حسن بن محمد بن جعفر بن عبدالرحمن شجرى بن قاسم بن حسن بن زيد بن على بن ابى طالب جرجانى در جمله انتشارات مؤسسه زيد بن على الثقافية به چاپ رسانده كه براى عرفان پژوهان، خاصه عرفان پژوهان خراسان اثر بسيار ارزشمندى است. درباره تاريخ و مكان تولد شجرى در منابع شرح حال وى اطلاع دقيقى نيست، تنها مى‏دانيم كه وى از زيديه ايران و بر اساس تاريخ وفات مشايخ او، مى‏توان تاريخ تولد وى را نيمه نخست قرن چهارم دانست. فرزند وى، يحيى بن حسين المرشد بالله (متوفى 479ق) نيز از عالمان به نام زيديه است. از جمله مشايخ شجرى مى‏توان به اسماعيل بن عباس وراق (متوفى 333ق)، ابوالحسين احمد بن حسين هارونى (متوفى 412ق)، ابوطالب يحيى بن حسين هارونى (متوفى 424ق) و پدرش ابوحرب اسماعيل بن زيد حسنى اشاره كرد. از وى سواى كتاب الاعتبار آثار ديگرى نيز باقى مانده كه مهمترين آنها اثرى در علم كلام به نام</font> </span><span dir="ltr"></span><span lang="FA" dir="ltr" style="FONT-SIZE: 14pt; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-font-family: Badr"><span dir="ltr"></span><span style="mso-spacerun: yes"><font face="Times New Roman"> </font></span></span></font><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; FONT-FAMILY: Badr; mso-bidi-language: FA"><font size="2">الاحاطه فى علم الكلام است. </font></span></p><p align="justify"><font size="2"></font></p><p class="MsoNormal" dir="rtl" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt" align="justify"><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; FONT-FAMILY: Badr; mso-bidi-language: FA"><font size="2"><span style="mso-spacerun: yes"> </span>المؤفق بالله در آغاز كتاب، علت تاليف كتاب را چنين ياد كرده است: »فقد سألت املاء مختصر فى المواعظ عن أشتات الناس و نبذ من فنون ما نقل عن امير المؤمنين على بن ابى طالب و أهل البيت عليهم السلام، فأجبتك اليه متوكلاً عليه، و استمددت من فضله عون التسديد و نجح التوفيق فانه مجيب (ص 39). نكته بسيار با اهميت كتاب الاعتبار و سلوة العارفين، منابع آن است. در جمله‏اى كه از وى نقل شد، بر اين مسئله تاكيد شده كه خواسته شجرى، بيشتر بر ذكر سخنان منقول از اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام است، از اين رو شگفت نخواهد بود كه در اين كتاب ما مطالب زيادى را به نقل از آن امام همام بيابيم. از طرف ديگر اين را مى‏بايد متذكر شد كه شجرى على القاعده بايد از منابع مكتوبى استفاده كرده باشد. در حقيقت تامل در اسناد كتاب نشانگر آن است كه كتاب شجرى، در واقع چيزى جز تخريجى از آثار كهن به روايت مشايخ وى از مؤلفان آن آثار نيست. يكى از اين منابع كتاب الزواجر و المواعظ عسكرى است. در قبل اشاره كرديم كه رضى الدين ابن‏طاووس در كتاب كشف المحجة لثمرة المهجة، به نسخه‏اى از كتاب الزواجر و المواعظ تاليف عسكرى اشاره كرده و از آن سلسله سند روايت وصيت نامه مشهور امام را به فرزندش، امام حسن عليه السلام، را نقل كرده است. نكته جالب توجه در كتاب الاعتبار و سلوة العارفين در اين است كه شجرى نيز به هنگام نقل اين وصيت نامه، تمام آن طرق را به نقل از اساتيد خود به عسكرى آورده و وصيت نامه را به نقل از عسكرى به طور كامل نقل كرده است (ص 560 - 573). تامل در اسناد كتاب نيز مؤيد اين مطلب هست كه شجرى، رواياتى از كتاب الزواجر و المواعظ عسكرى را تخريج كرده است. نقل ابن طاووس تنها مؤيدى بر اين گمان است. تقريباً صد نقل قول در كتاب الاعتبار و سلوة العارفين با اين سلسله سند از كتاب الزواجر و الموعظ عسكرى نقل شده است: »أخبرنا ابوالحسن على بن محمد بن احمد أخبرنا الحسن بن عبدالله بن سعيد (العسكرى)...«. اين نقل قول‏ها را مى‏توان استخراج كرد و آنها را به عنوان بازمانده‏هايى از كتاب الزواجر و الموعظ عسكرى جداگانه به چاپ رساند. </font></span></p><p align="justify"><font size="2"></font></p><p class="MsoNormal" dir="rtl" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt" align="justify"><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; FONT-FAMILY: Badr; mso-bidi-language: FA"><font size="2"><span style="mso-spacerun: yes"> </span>پرسش ديگر اين است كه كتاب عسكرى تا چه زمانى موجود بوده است. مى‏دانيم كه اين كتاب در دست ابن طاووس بوده و همو نقل قول‏هايى را از آن آورده است. رافعى (متوفى 623ق) در كتاب التدوين نيز نقلى از اين كتاب را نقل كرده و ابراهيم بن قاسم شهارى (متوفى 1152ق) در شرح حال يكى از عالمان زيديه قرن ششم نيز به روايت اين كتاب توسط وى اشاره كرده است. </font></span></p><p align="justify"><font size="2"></font></p><p class="MsoNormal" dir="rtl" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt" align="justify"><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; FONT-FAMILY: Badr; mso-bidi-language: FA"><font size="2"><span style="mso-spacerun: yes"> </span>اهميت كتاب الاعتبار و سلوه العارفين تنها به نقل قول از كتاب الزواجر و المواعظ نيست. يكى ديگر از آثارى كه در قرن چهارم با هدف تدوين برخى از كلمات حضرت امير تاليف شده، كتاب نزهة الابصار و محاسن الآثار تاليف عالم اشعرى ابوالحسن على بن مهدى طبرى / مامطيرى است. كتاب مامطيرى از جمله مصادر ابوطالب يحيى بن حسين هارونى (متوفى 424ق) در تيسير المطالب فى امالى ابى‏طالب و ابن شهر آشوب (متوفى 583ق) در مناقب آل ابى طالب بوده است. كتاب نزهة الابصار نيز مورد استفاده شجرى بوده و از آن به دو طريق رواياتى را تخريج كرده است. طريق شجرى به كتاب نزهة الابصار چنين است: »أخبرنا ابوجعفر محمد بن القاسم الحسنى النسابة أخبرنا ابوالحسن على بن محمد بن مهدى الطبرى ؛ أخبرنا الشريف ابوجعفر محمد بن القاسم أخبرنا ابومحمد عبدالله بن محمد الرويانى و ابوجعفر محمد بن عبدالحميد الطبرى عن ابى الحسن على بن مهدى الطبرى...«. </font></span></p><p align="justify"><font size="2"></font></p><p class="MsoNormal" dir="rtl" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt" align="justify"><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; FONT-FAMILY: Badr; mso-bidi-language: FA"><font size="2"><span style="mso-spacerun: yes"> </span>شجرى از متون ديگرى براى نقل كلمات حكمى و اخلاقى بهره برده است. يكى از متون حديثى - اخلاقى، كتاب الؤلؤليات تاليف مكحول بن فضل نسفى (318 يا 319ق) بوده است. متن اين كتاب در چند نسخه خطى باقى است، اما متاسفانه تا به حال به چاپ نرسيده است. شجرى از اين كتاب با اين سلسله سند نقل روايت كرده است: »أخبرنا ابوعلى عبدالرحمن بن محمد بن فضالة النيسابورى قال أخبرنا ابوبكر احمد بن محمد بن اسماعيل ببخارى حدثنى مكحول بن فضل النسفى...«. </font></span></p><p align="justify"><font size="2"></font></p><p class="MsoNormal" dir="rtl" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt" align="justify"><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; FONT-FAMILY: Badr; mso-bidi-language: FA"><font size="2"><span style="mso-spacerun: yes"> </span>با اين حال اهميت كتاب شجرى، محدود به نكات فوق نيست. شجرى در موارد متعددى، اقوالى از عارفان به نام خراسانى چون احمد بن حرب (متوفى 236ق)، يحيى بن معاذ، حاتم اصم، فضيل بن عياض و ديگران نقل كرده كه گمان نمى‏كنم در جايى ديگر نقل شده باشند. همچنين اشعار عرفانى فراوانى در اين كتاب نقل شده كه خود محتاج تحقيق جداگانه‏اى است و مطمئناً براى عرفان پژوهان خراسان از غنائم روزگار است. شجرى خود نيز حظى از شاعرى داشته و در مواردى اشعارى از خود را نقل كرده است. توجه شجرى به نقل قول از اهل بيت و سادات علوى نيز جالب است. وى عبارت‏هاى فراوانى را با ذكر عبارت »و فى بعض كتب اهل البيت« يا »و روى فى بعض مواعظ اهل البيت« نقل كرده است. همچنين وى اقوال فراوانى را از امام حسن مجتبى عليه السلام، امام زين العابدين عليه السلام، امام باقر عليه السلام، امام صادق عليه السلام، امام موسى بن جعفر عليه السلام و امام رضا عليه السلام نقل كرده است. شجرى سه باب جداگانه با عنوان‏هاى »باب فى كلمات النبى لامير المؤمنين« (ص 282 - 288) و »باب فيما واعظ الله به عيسى بن مريم« (ص 289 - 298)، من حكمه و اشعاره عليه السلام (يعنى على عليه السلام ص 600 - 615) نيز آورده است. توجه خاص شجرى به نقل خطبه‏هاى اميرالمؤمنين با توجه به اينكه وى اين خطبه‏ها را مسند نقل كرده، بسيار با اهميت است. شجرى همچنين برخى از اشعار امير المؤمنين را نقل كرده كه با توجه به قدمت اين اثر جالب توجه است. بايد شكرگزار مصحح محترم بود كه با وجود بيمارى و دسترسى بسيار اندك به منابع، علاوه بر تصحيح متن، در مجلدى جداگانه با عنوان معجم رجال الاعتبار و سلوة العارفين به شرح و ذكر احوال رجال مذكور در سند كتاب پرداخته است. </font></span></p><p align="justify"><font size="2"></font></p><p class="MsoNormal" dir="rtl" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt" align="justify"><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; FONT-FAMILY: Badr; mso-bidi-language: FA"><font size="2"><span style="mso-spacerun: yes"> </span></font></span></p></span></span>
شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۵ ساعت ۱۵:۵۷