بهتر است نوشتار حاضر را نخست با نقل خاطره آغاز کنم. مجلۀ کتاب ماه دین در سال سوم و چهارم انتشار بود و در همان اوان مجلۀ هفت آسمان نیز در قم به عنوان یکی از فعالیت های پژوهشی واحد تحقیق ادیان و مذاهب که اکنون به دانشگاه ادیان و مذاهب شناخته می شود، راه افتاده بود و من به سببی با دوستان و محققان آن مرکز آشنا شدم و به قول معروف کتابخانۀ آن مرکز، پاتوق من شده بود و ذوق و شوق کتابهای مختلف که با نام بسیاری از آنها از طریق مقالات دائرة المعارف بزرگ که سرگرمی من خواندن مقالات مختلف آن بود، آشنا شده بودم. در این میان یادداشت هایی دربارۀ کرامیه گرد آوردم و از بخت یاری های من آشنایی با استاد عزیز حجت الاسلام محمد کاظم محمودی بود و نزدیکی مرکز تحقیقی آنها به بنده هم مزید علت شد برای رفت و آمد به آنجا. در همین میان نیز بعد از انتشار مقاله درباره کرامیه که از قضا به خطا با نام نویسنده در آن به خطا محمد رضا رحمتی آمده بود، باب دوستی شد با دوست گرامی آقای حسن انصاری. دوستی با آقای حسن انصاری که در آن سالها در دائرة المعارف بزرگ اسلامی به کار مشغول بود جدی تر شد و از طریق ایشان با زیدیه هم آشنا شدم و این علاقه با دسترسی به برخی از نسخه های خطی زیدیه که در کتابخانه های قم یافت می شد از جمله کتابخانۀ مرکز احیاء میراث اسلامی، باعث تشدید علاقه بنده به مطالعات زیدیه شد. حال از این قصه که بعدها تداوم یافت بگذریم، در آستانۀ ورود به دانشگاه تربیت مدرس بودم که مقاله ای در خصوص تاریخ نگاری زیدیه در ایران آماده کردم و با عنوان شکل گیری و تکوین تاریخ نگاری زیدیه با تکیه ویژه بر اثار زیدیه ایران تا قرن هفتم در مجلۀ مطالعات تاریخی شماره های ۹-۱۰ سال ۱۳۸۴ شمسی به چاپ رساندم.
چند روز پیش از سر بیکاری در اینترنت مطالب مختلفی را جستجو می کردم و از جملۀ آنها زیدیه بود که با مقاله ای با عنوان وضعیت نگارش تاریخ در میان زیدیان ایران از ۳۲۲ تا ۶۵۲ برخورد کردم که در مجلۀ پژوهش های تاریخی دانشکده ادبیات و علوم انسانی اصفهان، بهار ۱۳۹۱ش، ص ۶۵-۷۶ منتشر شده بود. به سرعت مقاله را دانلود کردم و به خواندن آن پرداختم، به سرعت دریافتم که مقاله رونویسی آشفته و گاه مضحک از مقاله ای که سالها قبل در ۱۳۸۴ منتشر کرده ام. نخست در وبلاگ مجله دانشگاه اصفهان تنها یادداشتی برای مجله ارسال کردم که این مقاله سرقت از مقاله حقیر است و بعد بی خیال شدم و دیگر پیگیر نشدم و سعی کردم خود را قانع کنم که تشابه میان دو مقاله از باب محدودیت موضوع دو مقاله است و خیلی لازم نیست مته به خشخاش گذاشت. بعد از مدتی دوباره به مقاله مراجعه کردم و کتابشناسی آن را با دقت بیشتری ملاحظه کردم، اینجا بود که متوجه شدم واقعا با سرقت روبرو هستیم و فاجعه آمیز تر این است که نویسنده محترم حتی به منابع دسترسی نداشته و شاید تنها یک منبع فارسی که به فهرست منابع اضافه شده- حالا نمی دانم توصیه داوران بوده یا خیر- تنها منبعی است که او دیده است.
روی کلام بنده نخست با سردبیر است که مسئولیت علمی مجله را برعهده دارد و پس از آن دو داور محترمی که مقاله را دیده اند و دست آخر با نویسنده محترم که اگر کمی دقت سه بزرگوار قبلی شامل حالش می شد، اکنون گریبانش در دستان بنده سرا پا تقصیر نبود. بیاید نگاهی به کتابشناسی داشته باشم و بعد به سراغ مقاله می روم. کتاب مقالات الاسلامیین ابوالحسن اشعری چند چاپ مختلف دارد، یک بار هلموت ریتر آن را منتشر کرده که من در مقاله خود از تجدید چاپ آن در ۱۴۰۰ توسط معهد آلمانی در بیروت استفاده کرده ام و در کتابشناسی مقالۀ حاضر مشخصات ناشر آن تغییر داده شده و آمده است که محل نشر قم و ناشر جامعه مدرسین است.
در همان سالهای دانشجویی ایام کارشناسی بود که نسخه ای از کتاب جلاء الابصار فی متون الاخبار حاکم جشمی به دستم آمد و آن را خواندم و در مقاله ای که در مجلۀ علوم حدیث منتشر شد برخی ویژگی های مهم آن را متذکر شدم. در کتابشناسی حاضر آن مقاله به کتاب تبدیل شده و چنین معرفی شده است:
حاکم جشمی، محسن بن کرام (۱۳۸۰) جلاء الابصار فی متون الاخبار، قم: کتابخانۀ آیت الله مرعشی نجفی.
از دیگر موارد تغییر یافته در کتابشناسی کتاب ایمن فواد سید با عنوان تاریخ المذاهب الدینیة فی بلاد الیمن حتی نهایة القرن السادس الهجری است که در قاهره: الدار المصریة اللبنانیة، ۱۴۰۸/۱۹۸۸) متن آن را منتشر کرده است. من در مقالۀ خودم از آثار دیگر ایمن فواد سید که نویسنده محترم چون نه به منبع مراجعه داشته و نه شناختی از فرد اخیر داشته اند، نام وی را به صورت فؤاد سید، یعنی پدر ایمن فواد سید، ذکر کرده اند و گاه برخی ارجاعات بنده به رضوان السید را هم به ایمن نسبت داده اند و در سراسر مقاله همواره از ایمن فواد سید به فواد سید یاد کرده اند، در کتابشناسی مشخصات منبع اخیر را چنین ذکر کرد ه اند:
فواد، ایمن (۱۴۰۸)، مصادر تاریخ الیمن فی العصر الاسلامی، قاهر، المعهد.
در بخش منابع انگلیسی فاجعه به حد آخر خود می رسد. از چهار منبع که مشخصات آنها آمده است، سه منبع که در حقیقت مقاله بوده اند توسط نویسنده به کتاب تغییر داده شده و اطلاعات کتابشناسی غیر واقعی برای آنها ذکر شده است. به عنوان مثال مقاله مشهور مایکل کوک با عنوان مخالفان تدوین حدیث که مقاله ای مفصل در مجلۀ عربیکا منتشر شده است (۱۹۹۷، ص ۴۳۷-۵۳۰) به عنوان کتابی منتشر شده در برلین ۱۹۹۷ معرفی شده و یا مقاله اتان کولبرگ در خصوص مواضع عالمان زیدی درباره صحابه که در مجله BSOAS منتشر شده به عنوان کتابی منتشر شده معرفی شده و نام ناشر و محل نشر نیز ویسبادن، آفریکن استادیز ذکر شده است.
نویسندۀ محترم البته از بنده نیز به عنوان یکی از منابع خود یاد کرده و در دو جا هم به گونه ای منتقدانه مورد مرحمت قرار داده اند و گفتۀ حقیر را نادرست هم معرفی کرده اند. اغلاط و اشکالات در متن مقاله به قدری فراوان است که به وضوح می توان فهمید نویسنده محترم اساسا هیچ آشنایی با زیدیه ندارد. نشان دادن خطاهای بی شمار نویسنده کاری است که تنها وقت می گیرد اما اگر نویسنده مدعی است می توان تفصیل آن را نشان داد. نوشتار حاضر تنها برای تنبه و دقت دادن بیشتر دوستان بود که این روزها روال جاری در انتشار برخی مقالات علمی پژوهشی شده است.
يكشنبه ۲۴ شهريور ۱۳۹۲ ساعت ۱۵:۵۰