تفسير تابعين: تلاش براى رفع ابهام از مطالب مجمل و متشابه قرآن از يك سو و از سوى ديگر فعاليت جهت تكوين فقه، کلام و نحو، توجه به قرآن را در عصر تابعين را جدىتر نمود. با اين حال به دليل ابتدايى بودن دانشهاى مرتبط با تفسير چون علوم بلاغى و دانش كلام كه مراحل شكلگيرى خود را مىگذارند، تحول چشمگيرى در دانش تفسير در عصر تابعين در مقايسه با عصر صحابه قابل مشاهده نيست ، تنها حضور اسرائيليات و ادبيات داستانى در اين دوره به نظر رواج بيشترى نسبت به عصر صحابه يافته که دلیل آن نیز به دلیل تداول بیشتر حضور قصاص در این برهه است. در بحث از دانش تفسير در دوره تابعين، عموماً بر اساس محل سكونت تابعين، از مدرسههاى تفسيرى كوفه، بصره، مدينه و مكه سخن رفته و هر یک از این مکاتب تفسیری متاثر از یکی از صحابه بوده است. آراء تفسیری ابن عباس در میان تابعیان مکه، آراء عبدالله بن مسعود در میان تابعیان کوفه و آراء زید بن اسلم عدوی در میان تابعیان ساکن در مدینه رواج داشته است. از ویژگی های کلی تفسیر در دوره تابعین، تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر قرآن با سنت نبوی، تفسیر قرآن با استناد به اقوال و آراء صحابه، فهم و اجتهاد تابعین و اسرائلیات اشاره شده است. ژیلیو نیز تفسیر نگاری در دوره تابعین را به سه شیوه، تفسیر لغوی، ماثور و فقهی تقسیم کرده است.
عمدهترين چهرهاى تفسير نگارى تابعين در مكه، بى گمان مجاهدبن جَبْر مكى (متوفى 104)، عطاءبن ابىرَباح (متوفى 114)، سعيدبن جُبَيْر (متوفى 95)، عِكْرمَه مولى ابنعباس (متوفى 105) و قتاده بن دعامه (متوفی 118) هستند، كه جملگى از شاگردان ابن عباس و متاثر از شيوههاى او در تفسير بوده اند. توجه به اسباب نزول از مباحث مورد توجه شاگردان ابن عباس، متاثر از توجه وی به اين موضوع بوده است كما اينكه در خبرى مجاهد از قول ابن عباس نقل كرده كه او را به پرسش از اين گونه مسائل ترغيب كرده است.
از ميان مفسران مكى، عموم روايات تفسيری به نقل از مجاهد بن جبر است. کثرت شاگردان او نیز نشانگر رواج یافتن دیدگاه های تفسیری اوست. همانگونه كه خضيرى اشاره كرده، در تفسير طبرى، بيشترين نقل قولها از اوست و طبرى 6109 نقل قول تفسيرى از او آورده است كما اينكه در شرح حال مجاهد نیز به تبحر وى در تفسير و سرآمدى او در اين دانش اشاره شده است. از ويژگىها قابل ذكر در تفسير نگارى مجاهد، توجه او به مفهوم تاويل است. به عنوان مثال مجاهد در معنى آيه 65 سوره بقره از مسخ گروهى از يهوديان سخن گفته، اين مسخ را، مسخ قلب آنها و نه صورت ظاهرى آنها دانسته و در علت بيان تاويل خود، اين گونه استدلال نموده كه گفته خداوند اشاره به مثلى دارد كما اينكه در جايى ديگر از عالمان يهود به چهار پایانی تعبير كرده كه كتاب حمل مىكنند. خضيرى نمونه هايى از اين گونه تاويلات را ذكر كرده است. با وجود چنين تاويلاتى كه از مجاهد نقل شده، نظرات او در تفسير آيات تشبيهى قرآن به نظرات اهل حديث نزديك است. به عنوان مثال در بحث از مقام محمود در آيه اسراء 79، معنى تشبيهى براى آيه بيان كرده كه ابوبكر خلال روايات فراوانى از قول مجاهد با تكيه بر معنى تشبيهى آيه آورده كرده است. هر چند از قول مجاهد نظر ديگرى نيز درباره معنى آيه نقل شده است. در اين نقل اخير، در معنى مقام محمود، تعبير به شفاعت شده است. در تفسير آيه 106 بقره، از قول مجاهد قول به نسخ حكم و ابقاء تلاوت نقل شده است. احمد اسماعیل نوفل در فصلی از تحقیق خود درباره مجاهد بن جبر و شیوه تفسیری او، آراء مهم مجاهد، نظرات همانند وی با اهل حدیث، در تفسیر آیات مورد بحث را گردآوری کرده است.
از مشايخ تفسير در مدينه، ابوالعاليه رُفَيعبن مهران رياحى (متوفى 93)، محمدبن كعب قُرَظى (متوفى 108) و از پيشگامان تفسير در عراق، حسن بصرى (متوفى 110)، قَتادةبن دِعامه سدوسى (متوفى 118)، مسروقبن اجدع بن مالك هَمْدانى (متوفى 63) و عامربن شراحيل شعبى را مىتوان نام برد. تابعين مدينه تفسير را از اُبَىّبن كَعْب، به طور مستقيم يا با واسطه، دريافت كرده بودند. در حالی که در منابع متاخر، کتابی تفسیری به حسن بصری نسبت داده شده، اما در اینکه وی کتابی در تفسیر تالیف کرده باشد، تردید است. در هر حال آراء تفسیری منسوب به حسن بصری به اسناد مختلفی در قرون دوم و سوم رواج داشته است. حسن بصری نیز همانند دیگر مفسران تابعی، با بهره گیری از تفسیر قرآن به قرآن، بهره گیری از روایات نبوی و اقوال صحابه به تفسیر قرآن پرداخته است. همچنین نمونه هایی از تفسیر به رای نیز در آراء تفسیری او مشاهده می شود. مجموعه ای مدون شده از آراء تفسیری حسن بصری در زمان ثعلبی موجود بوده و او روایات فراوانی از آن در تفسیر خود نقل کرده است . ثعلبي تفسير حسن بصري را به روايت ابوالقاسم حسن بن محمد بن عبدالله مكتب روايت كرده است.
تابعان کوفی نيز از عبداللّهبن مسعود متأثر بودند و از ويژگيهاى آنان، كثرت استناد به رأى و اجتهاد در تفسير و توجه کمتری به روايات اهل كتاب است. از مهمترین چهره های تابعی مفسر کوفی می توان به ابوشبل علقمه بن قیس نخعی، مسروق بن اجدع همدانی، عبیده بن عمرو سلمانی مرادی، ابومیسره بن شرحبیل همدانی، اسود بن زید نخعی، حارث بن قیس جعفی و مره بن شراحیل همدانی و قتاده بن دعامه سدوسی اشاره کرد. با این حال آراء تفسیر عبدالله بن مسعود و شاگردانش تاثیر اندکی در تکوین دانش تفسیر داشته است که خضیری برخی دلایل تاثیر کم مکتب تفسیری عبدالله بن مسعود را برشمرده است. عبدالرزاق بن همام صنعانی (متوفی 211) در تفسیر خود، آراء تفسیری قتاده را به نقل از معمر بن راشد صنعانی (متوفی 150) آورده است.
از ديگر مراكز دينى در عهد تابعين، خراسان است كه برجستهترين مفسر تابعى آن، ضحاكبن مزاحم هلالى (متوفى 105) است. وی که قدیمی ترین تابعی ساکن در خراسان بود در کوفه بالید و در علم قرائت نیز شهرت وافری داشته است. شيوه تفسيرى ضحاك، روايى، و مبتنى بر احاديث نبوى و اقوال صحابه بوده و بهسبب تخصصش در لغتشناسى و نحو شيوهاى مشخص در تفسير است. درباره اینکه ضحاک در نزد ابن عباس دانش تفسیر را فراگرفته باشد یا خیر، در منابع اختلاف نظر به چشم می خورد. همچنین گفته شده که ضحاک در ری با سعید بن جبیر دیدار داشته و از او دانش تفسیر را اخذ کرده است. عطوان معتقد است که ضحاک اثری در تفسیر داشته که البته به نظر می رسد تدوین شاگردان او باشد که دو تحریر از آراء ضحاک در اختیار طبری بوده و نقل قولهایی فراوانی از او در تفسیر خود نقل کرده است. ضحاک بن مزاحم در تفسیر خود، شیوه اهل حدیث را داشته و آراء تفسیر او نیز منعکس کننده مکتب اهل حدیث است و در تفسیر آیات بر روایات نقل شده متکی بوده و از تفسیر لغوی، استناد به اشعار شاعران جاهلی و دوره اسلامی در تفسیر مشکلات قرآن بهره می گرفته است. عطوان حسین نمونه هایی از تفسیر های لغوی ضحاک را گردآوری کرده است. توجه به مسائل فقهی نیز از دیگر موضوعات مورد توجه ضحاک بوده و در آراء نقل شده از او تاثیر فقه عراق را می توان دید. همچنین توجه اندکی به اسرائلیات در اقوال تفسیری باقی مانده از او دیده می شود. آراء تفسیری ضحاک را شاگردان عراقی و خراسانی وی در بعد رواج داده اند. در میان شاگردان خراسانی او می توان به جویبر بن سعید ازدی که طبری عموم روایات خود به نقل از ضحاک را از طریق او نقل کرده، عبید بن سلیمان باهلی کوفی مروزی، نهشل بن سعید بن وردان بصری، مقاتل بن حیان نبطی، مقاتل بن سلیمان بلخی و کسان دیگری اشاره کرد. از شاگردان کوفی ضحاک نیز می توان به ابوروق عطیه بن حارث همدانی، عبید بن طفیل غطفانی، سلمه بن نبیط اشجعی و کسان دیگری را نام برد.
تفسير تابعين همچنين واجد سرشت روايى، گرايش فرقهاى و كثرت آرا در تفسير است. خضيرى ضمن اشاره به اين موارد، شواهدى براى هر كدام ارائه كرده و از اختلافات تابعين در رجوع به اين مصادر سخن گفته است. مهمترين راويان اسرائيليات در اين دوره عبداللّهبن سلام، كعب الاحبار، وهْببن منبّه و عبدالملكبن جُرَيْج بودهاند. همچنين خضيرى ديدگاههاى مختلف تابعين را در باره اسرائيليات ياد كرده است. از ويژگيهاى تابعين مكى، تساهل در نقل اسرائيليات است . آنچه که به رواج اسرائیلیات در این دوره کمک می نمود، رواج حدیث «حدثوا عن بنی اسرائیل و لا حرج» بود که زمینه را برای طرح مطالب داستانی و قصصی، خاصه اخلاقی هموار کرده بود. در نقل نمودن روایات اسرائلیات، دیدگاه های مختلفی وجود داشت و به جز تابعیان مکی، برخی تابعیان چون حسن بصری، نخعی، شعبی و عطاء از نقل اسرائلیات اجتناب می کرده اند. راه یابی اسرائلیات از طریق تابعیان مکی متاثر از دیدگاه عبدالله بن عباس در بی اشکال بودن نقل اسرائلیات و مراجعات او به کعب الاحبار بوده است.
در باب اعتبار تفسير تابعين و رجوع به اقوال آنها صاحبنظران اختلاف رأى دارند. احمدبن حنبل و عبداللّهبن محمدبن عقيل (متوفی 513) و شعبه بن حجاج اخذ به قولِ تابعان را در تفسير لازم ندانستهاند. شعبه بن حجاج عتکی (متوفی 160) قول تابعیان از پیش خود را بادی دانسته که بر آن اعتماد نتوان کرد (ریح لا یُعتَمدُ علیه) و بر این اساس، سخن آنها در تفسیر را نیز بی اعتبار دانسته است. دلايل اين عالمان براى چنين نظرى، عدم سماع تابعان از پيامبر، برخلاف صحابه که از پیامبر نقل قول کرده اند، عدم حضور در زمان نزول آيات و منصوص نبودن عدالت تابعين برخلاف عدالت صحابه است؛ چنانكه ابوحنيفه در اين زمينه خود را همرديف تابعين دانسته است. با اين حال گفته ديگرى از احمدبن حنبل در جواز رجوع به تفسير تابعين نقل شده است. در این قول احمد بن حنبل پذیرش قول تابعی را مشروط به عدم نبود تفسیری از سنت و قول صحابه در باب آیات ذکر کرده و اعتبار قول تابعی را به دليل معاشرت آنها با صحابه و اخذ تفسير از ایشان دانسته است. اين قول را اكثر مفسران پذيرفتهاند. ابنتَيْميّه در صورت يكى بودن اقوال تابعين، پذيرش آن را واجب دانسته و در صورت اختلاف، از عدم حجيت قول تابعين سخن گفته است ، ذهبى نيز آن را ترجيح داده است.
در میان کتابشناسی های کهن، گزارش ابن ندیم درباره مجموعه های تفسیری تدوین شده از آراء تابعیان، ظاهرا کهنترین گزارش موجود باشد. بر اساس آنچه احمدبن محمد ثعلبى (متوفى 427) در مقدمه تفسیر خود، الکشف و البیان آورده است، مجموعههاى تدوين شده از اقوال تفسیری تابعين چون تفسير عكرمه، تفسير مجاهد، تفسير الحسن البصرى، تفسير محمدبن كعب قرظى و تفسير سعيدبن مُسَيِّب در زمان وى موجود بوده و گاه به چند طريق روايت می شده است. اطلاعات مشابه از وجود مجموعه هایی تدوین شده از اقوال تفسیر تابعین را در آثار دیگر شرح حال نگارانه چون الارشاد فی معرفه علماء الحدیث از ابویعلی خلیل بن عبدالله خلیلی قزوینی (متوفی 446) و التحبیر فی المعجم الکبیر عبدالکریم بن محمد سمعانی (متوفی 532) نیز می توان یافت. خلیلی از روایت تفاسیر جویبر، تفسیر عطاء بن دینار، تفسیر ابی روق عطیه بن حارث نام برده است. سمعانی از تفاسیر تدوین شده از اقوال تابعین به تفسیر مجاهد بن جبر اشاره کرده است. هر چند برخی از این مجموعه ها به نظر در دوره هایی متاخر تر تدوین شده باشد کما اینکه آنچه که به عنوان تفسیر مجاهد بن جبر بر اساس نسخه خطی شماره 1075 دار الکتب قاهره منتشر شده، در حقیقت جمع آوری نقل قولهایی تفسیر نقل شده از مجاهد به نقل از تفسیر طبری است. این اقوال تفسیری که به روایت ابن ابی نجیح از مجاهد است، ظاهرا بعدها به صورت انتخابی از تفسیر طبری استخراج شده هر چند سزگین معتقد است که نسخه حاضر یکی از منابع مورد استفاده طبری در تالیف تفسیرش بوده است. آنچه که این گمان را تقویت می کند، عبارت صفحه عنوان نسخه است که در آن از ابومیمون محمد بن عبدالملک بن حسن بن خیرون به عنوان نگارنده تفسیر (تفسیر القرآن للشیخ الامام العالم الفقیه ابومیمون محمد بن عبدالملک بن الحسن بن خیرون) یاد شده است.
يكى از مهمترین منابع مشتمل بر آراء تفسیر تابعین تفسیر جامع البیان فی تفسیر آی القرآن محمد بن جریر طبری (متوفی 310ق) است که به تفصیل آراى تفسيرى تابعين را نقل كرده است. همین گونه در تفاسیر روایی دیگری چون الجامع تفسیر القرآن از عبدالله بن وهب بن مسلم مصری (متوفی 197؛ تحقیق میکلوش مورانی، بیروت 2003)، تفسیر القرآن تالیف عبدالرزاق بن همام صنعانی (متوفی 211؛ تحقیق مصطفی مسلم محمد (ریاض 1410/1989) و تفسیر القرآن العظیم تالیف عبدالرحمن بن محمد بن ادریس رازی (متوفی 327؛ تحقیق اسعد محمد طیب، بیروت 1419/1999) و تفسیر الدر المنثور فی التفسیر بالماثور جلال الدین عبدالرحمن سیوطی(متوفی 911) نقل قولهایی تفسیر فراوانی از تابعین می توان یافت. در ميان كتابهاى حديثى، مهمترين تأليفى كه آراى تفسيرى تابعين را در بر دارد، الجامعالصحيح اسماعيل بخارى است. وى اغلب، روايات تفسيرى تابعين را به نقل از شاگردان ابنعباس آورده است. اين افراد نيز در تفسير از همان شيوه تفسيرى ابنعباس پيروى كردهاند. خضيرى مصادر مهمى كه اقوال تابعين را نقل كردهاند، به تفصيل شناسانده است.
در میان تابعیان شیعه نیز توجه به دانش تفسیر، به نگارش آثاری منتهی شده است. از مشهورترین تابعیان شیعی، می باید از ابوحمزه ثابت بن دینار کوفی (متوفی148)، ابوالجارود زیاد بن منذر کوفی و جابر بن یزید جعفی را نام برد که هر سه آثاری تفسیر تالیف کرده اند. نجاشی در ذکر آثار ابوحمزه ثمالی به کتاب التفسیر او اشاره کرده و طریق و متن متداول تفسیر او در روزگار خود را به روایت ابوبکر محمد بن عمر جعابی از ابوسهل عمرو بن حمدان در محرم 307 از سلیمان بن اسحاق مهلبی یاد کرده است که سلیمان بن اسحاق در 267 در بصره تفسیر ابو حمزه را به روایت از عموی خود، ابوعمرو عبدربه مهلبی از ابوحمزه روایت کرده است. ثعلبی نیز در تالیف تفسیر خود از تحریری از تفسیر ابوحمزه ثمالی استفاده کرده است. ابوحمزه ثمالی در تفسیر خود توجه فراوانی به اسباب النزول و ذکر فضائل اهل بیت داشته است، شیوه ای که بعدها برخی مفسران امامی با تالیف آثاری به نام ما نزل من القرآن فی اهل البیت آن را تعالی بخشیدند. ثمالی در تفسیر خود، از شیوه های تفسیر قرآن به قرآن، بهره گیری از لغت، نحو و با توجه به اقوال اهل بیت به تفسیر قرآن پرداخته است. عبدالرزاق محمد حسین حرز الدین، روایات تفسیری نقل شده از ابوحمزه ثمالی را در مجلدی با عنوان تفسیر القرآن الکریم لابی حمزه ثابت بن دینار الثمالی گردآوری کرده است (قم 1378). ابوالجارود زیاد بن منذر خارفی، دیگر تابعی مشهور شیعی است که اثری تفسیری داشته و در آن تفسیر برخی آیات قرآن را گردآوری کرده است. وی در تفسیر خود به گردآوری روایات تفسیری که خود از امام باقر علیه السلام شنیده اقدام کرده و تفسیر او به کتاب التفسیر عن ابی جعفر الباقر علیه السلام مشهور بوده است. گردآورنده تفسیر مشهور به علی بن ابراهیم که نسخه ای از تفسیر ابوالجارود را در اختیار داشته، روایات تفسیری فروانی از آن را به تفسیر علی بن ابراهیم افزوده است. ماهر جرار در مقاله ای ضمن گردآوری، اطلاعات مربوط به شرح حال ابوالجارود، گزارش مفصلی از آراء تفسیری و ویژگی های تفسیر او آورده است. نظر متداول بر اين است كه مطالب تفسيري از تفسير ابوالجارود را شخصي به نام ابوالفضل عباس بن محمد بن قاسم بن حمزه بن موسي بن جعفر بر تفسير علي بن ابراهيم قمي افزوده است. تفسير ابوالجارود منعكس كننده ديدگاه هاي زيديه (شاخه جاروديه) است و در مواردي با ديدگاه اماميه تفاوت دارد.
جابر بن یزید جعفی، از رجال سرشناس کوفی امامی است که کتابی در تفسیر داشته و نجاشی و طوسی به دو طریق متفاوت روایت آن اشاره کرده اند. طوسی کتاب را به روایت گروهی از استادان خود از هارون بن موسی تلعکبری (متوفی 385) از طریق او به روایت شاگرد جعفی، منخل بن جمیل روایت کرده است. نجاشی نیز تفسیر جعفی را به روایت از احمد بن محمد بن هارون از راوی مشهور جارودیه در کوفه، ابن عقده و طریق او از عبدالله بن محمد جعفی روایت کرده است. تفسیر جابر بن یزید جعفی مورد استفاده عیاشی، علی بن ابراهیم قمی بوده و مطالبی از آن نقل کرده اند. مدرسی فهرستی از روایات تفسیری جابر بن یزید که احتمالا در تفسیر او نقل شده، گردآوری کرده است.
برخى خاورشناسان در باره اصالت تفسير تابعين ترديد كردهاند. این تردید ها بر دو اساس است. نخست رواياتى در ذم تفسير است كه طبرى (متوفى 310) به نقل از برخى تابعين و صحابه نقل شده است. اين در حالى است كه از همين افراد روايات تفسيرى فراوانى نقل شده است.
بررسى اسناد اين احاديث نشان مىدهد كه راويان آنها، مدنى بودهاند كه تنها مىتواند بازتابدهنده ديدگاه برخى صحابه و تابعين مدينه در باره تفسير قرآن باشد. همچنین نکته دیگری که توجه چندانی به آن نشده است، تحول در معنی و مفهوم تفسیر در قرون اولیه است و به احتمال قوی، تفسیر در قرن اول به معنی تفسیر به رای تلقی می شده است. اما جدی ترین تردید در باب اصالت تفسیر تابعین بحث مکتوب بودن آراء تفسیر تابعین است. نظر مقبول تر در میان محققان در باب مکتوب بودن آراء تفسیری تابعین این است که این مکتوبات در حد یادداشت های شخصی بوده که در نسل های بعد از تابعین به صورت مدون مکتوب شده است. تفاوت در نقل قولهایی تفسیری تابعین در آیات مشابه مهمترین دلیل برای این نظر است. بخشی دیگر از تردید خاورشناسان در باب وثاقت متون تفسیری قرن اول و دوم، به مشکل انتساب آثار قرن چهارم و پنجم از سوی محققان مسلمان به افرادی از قرن اول باز می گردد. نمونه ای مهم از این دست، تفسیر مشهور تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس است که بیشتر به عنوان اثری تالیف فیروزآبادی (متوفی 817) شهرت دارد. کلود ژیلیو در مدخل تفسیر نگاری دوران کلاسیک اسلامی در بحث از مسئله وثاقت متون تفسیری قرن اول و دوم به این تفسیر به عنوان مثالی اشاره کرده و با مبنا قرار دادن انتساب آن به افرادی مختلف از قرن اول تا قرن نهم، به استدلال بر علیه وثاقت متون تفسیری قرن اول و دوم پرداخته است در حالی که این کتاب که علیرغم چاپ های مکرر آن، هنوز نیز چاپ انتقادی از آن منتشر نشده، به وضوح اثری از قرن چهارم و تالیف یکی از عالمان کرامیه نیشابور است. همین مطلب درباره متن چاپ شده و مشهور به لغات القرآن منسوب به عبدالله بن عباس است که در حقیقت کتاب شرح بعض العبارات الغریبه فی القرآن تالیف حافظ ابوطاهر احمد بن محمد سلفی (متوفی 576) است. ونسبروا همچنین به عنوان معیاری در ارزیابی اصالت متون تفسیری قرن اول و عصر تابعین، به دلیل عدم استناد به شعر در تفاسیر مقاتل بن سلیمان، کلبی و سفیان ثوری کوفی (متوفی 161)، در اصالت متون تفسیری عصر تابعین تردید کرده است و مدعی است که استناد به شعر در تفسیر پس از نگارش تفاسیر پیشگفته بوده است. این گفته ونسبروا نادرست است و استناد به شعر در تفسیر آیات قرآنی، در مجاز القرآن ابوعبیده (متوفی 210)، معانی القرآن فراء (متوفی 207) و کتاب العین خلیل بن احمد فراهیدی (متوفی 175) به کار رفته است. تفسیر کلبی که مورد استفاده ونسبروا در تحقیق خود قرار گرفته در حقیقت همان الواضح فی تفسیر القرآن است که اساسا اثری تالیف شده در قرن چهارم است و استناد ونسبروا به آن برای بررسی اصالت متون تفسیری قرن اول و دوم نادرست است.
بررسی نسخه تفسیر مجاهد بن جبر در دار الکتب قاهره موضوع پایان نامه های چندی از جمله تحقیق استوت (1969) و احمد اسماعیل نوفل (1411) بوده است. متن این تفسیر را نخست عبدالرحمن طاهر بن محمد سورتی (قطر 1396/1976) با عنوان تفسیر مجاهد منتشر کرده است. این چاپ تصحیح انتقادی مناسبی از متن نیست. تصحیح انتقادی مناسبی از متن را محمد عبدالسلام ابوالنیل با عنوان تفسیر الامام مجاهد بن جبر (دار الفکر الاسلامی الحدیثه 1410/1989) منتشر کرده است.
در سالیان اخیر توجه به تحقیق و پژوهش در باب تفاسیر تابعین یکی از موضوعات مورد علاقه قرآن پژوهان مسلمان و غیر مسلمان بوده و تک نگاریهای فراوانی در این موضوع تالیف شده است. از مهمترین این پژوهشها می توان به مجاهد بن جبر و منهجه فی التفسیر از خانم جمیله غزانی؛ عطاء بن ابی رباح و جهوده فی التفسیر از عبدالواحد بکر ابراهیم عاید؛ تفسیر سعید بن جبیر از محمد ایوب محمد یوسف و مجاهد المفسر و التفسیر از احمد اسماعیل نوفل و ابراهیم النخعی و آثاره الوارده فی تفسیر سوره الفاتحه و البقره و آل عمران از خانم نوال لهیبی (رساله کارشناسی ارشد در دانشگاه ام القری) را نام برد. در سالیان اخیر، تلاشهايى براى بازسازى تفاسير تابعين صورت گرفته که از جمله آنها مىتوان به بازسازى تفسير سعيدبن جبير با عنوان تفسیر سعید ابن جبیر و نقش آن در تطور تفسیر از جواد ترندک (تهران 1378)؛ تفسیر قتاده: جمع و تحقیق و دراسه مشتمل بر ده جزء اول قرآن از عبدالله ابوالسعود بدر (پایان نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه قاهره 1977) ، تفسیر الحسن البصری به کوشش محمد عبدالرحیم (قاهره 1992) و بازسازی صحیفه علی بن ابی طلحه (متوفی 120) با عنوان تفسیر ابن عباس المسمی صحیفه علی بن ابی طلحه عن ابن عباس فی تفسیر القرآن الکریم از راشد عبدالمنعم رجال (بیروت 1414/1993) اشاره کرد.
منابع:
محمد بن عبدالله بن علی الخضیری، تفسیر التابعین : عرض و دراسه مقارنه (ریاض 1420 / 1999)
احمد اسماعیل نوفل، مجاهد المفسر و التفسیر (قاهره 1411 / 1990)
جوده محمد محمد المهدی، الواحدی و منهجه فی التفسیر (قاهره 1978)
جمال الدین ابی الحجاج المزی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، تحقیق بشار عواد معروف (بیروت 1422/ 2002)
ابن ندیم، کتاب الفهرست، تحقیق رضا تجدد (تهران 1393/ 1973)
حسین عطوان، الدراسات الدینیه بخراسان فی العصر الاموی (بیروت 1413/1993)
ثابت بن دینار ثمالی، تفسیر القرآن الکریم لابی حمزه ثابت بن دینار، اعاد جمعه و تالیفه عبدالرزاق محمد حسین حرز الدین (قم 1420/1378ش)
عبدالکریم بن محمد سمعانی، التحبیر فی المعجم الکبیر، تحقیق منیره ناجی سالم (بغداد 1395/1975)
مجهول المولف، المبانی لنظم المعانی، چاپ شده در مقدمتان فی علوم القرآن، تحقیق آرثر جفری (قاهره 1392/1972)
م. ج. کسیتر(قسطر)، مطالعه ای در مورد حدیثی کهن: حدثوا عن بنی اسرائیل و لا حرج، ترجمه محمد کاظم رحمتی، علوم حدیث، شماره اول (بهار 1381)، شماره 23، ص 57-94
فهد بن عبدالرحمن بن سلیمان رومی، بحوث فی اصول التفسیر و مناهجه (ریاض 1419)
تقی الدین احمد بن تیمیه، مقدمه فی اصول التفسیر (بیروت، بی تا)
احمد عمر ابوحجر، التفسیر العلمی للقرآن فی المیزان (بیروت 1411/1991)
محمد حسین ذهبی، التفسیر و المفسرون (بیروت 1407/1987)
مصطفی صاوی جوینی، مناهج فی التفسیر (اسکندریه، بی تا)
ابن قیم جوزیه، اعلام الموقعین عن رب العالمین، تحقیق طه عبدالروف سعد (بیروت، بی تا)
احمد بن محمد ثعلبی، الکشف و البیان المعروف تفسیر الثعلبی، تحقیق علی عاشور (بیروت 1422/2002)
ابوعبیده معمر بن مثنی، مجاز القرآن، تحقیق محمد فواد سزگین (قاهره 1988)
بدرالدین محمد بن عبدالله زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، تحقیق یوسف عبدالرحمن مرعشلی، جمال حمدی ذهبی و ابراهیم عبدالله کردی (بیروت1410/1990)
محمد خیر بقاعی، کتاب لغات القرآن لعبدالله بن عباس رضی الله عنه، مجله مجمع اللغه العربیه الاردنی، العدد 46 (جمادی الاولی 1414/ شوال 1414)، سال هجدهم، ص 131-146
محمد کاظم رحمتی، تفسیر ابن عباس، در دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل (تهران 1382)
ابویعلی خلیل بن عبدالله خلیلی قزوینی، کتاب الارشاد فی معرفه علماء الحدیث، تحقیق محمد سعید بن عمر ادریس (ریاض 1409/1989)
ابوبکر احمد بن محمد بن هارون خلال، السنه، تحقیق عطیه زهرانی (ریاض 1410/1989)
مجاهد بن جبر، تفسیر الامام مجاهد بن جبر، تحقیق محمد عبدالسلام ابوالنیل (قاهره: دارالفکر الاسلامی الحدیثه 1410/1989)
ابوجعفر محمد بن جریر طبری، جامع البیان عن تاویل آی القرآن (قاهره 1373/1954)
احمد اسماعیل بسیط، الحسن البصری مفسرا (عمان 1405/1985)
اجنتس جولدتسیهر، مذاهب التفسیر الاسلامی، ترجمه عبدالحلیم نجار (بیروت 1405/1985)
جمال محمد داود جوده، القصص و القصاص فی صدر الاسلام بین الواقع التاریخی و النظره الفقهیه، دراسات التاریخیه، السنه العاشره، العددان 33-34 (ایلول- کانون الاول 1989)، ص 105-141.
اندرو ریپین، نکاتی روش شناختی درباره فصل چهارم کتاب مطالعات قرآنی، فصلنامه تحقیقات علوم قرآن و حدیث (دانشگاه الزهراء)، سال اول، شماره اول (بهار 1383)، ص 146-157.
سید حسین مدرسی طباطبائی، میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخستین هجری، ترجمه سید علی قرائی و رسول جعفریان (قم 1383)
محمد بن حسن طوسی، رجال الطوسی، تحقیق جواد قیومی اصفهانی (قم 1415)
همو، فهرست کتب الشیعه و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، تحقیق سید عبدالعزیز طباطبائی (قم 1420)
احمد بن علی بن احمد نجاشی اسدی کوفی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه المشتهر برجال النجاشی، تحقیق سید موسی شبیری زنجانی (قم 1407)
حسین بن حکم بن مسلم حبری، تفسیر الحبری، حققه سید محمد رضا حسینی (بیروت 1408/1987)
ماهر جرار، تفسير ابوالجارود زياد بن منذر: مقدمه اي در شناخت عقايد زيديه، ترجمه محمد كاظم رحمتي، آينه پژوهش، سال شانزدهم، شماره پنجم، آذر-دي 1384، شماره مسلسل 95، ص 15-42.
Herbert Berg, The Development of Exegesis in Early Islam: The Authenticity of Muslim
Literature from the Formative Period (Richmond, Surrey 2000); Harris Birkeland, Old Muslim Opposition against Interpretation of the Koran (Oslo, 1955); Claude Gilliot, Exegesis of the Quran: Classical and Medival, in: Encyclopaedia of the Quran, ed., Jane Dammen McAuliffe (Brill, Leiden and Boston, 2002);Heribert Horst, Die Gewährsmänner im Korankommentar at-Tabari. Ein Beitrag zur Kenntnis der exegetischen Überlieferung im Islam. Ph. D dissertation, Rheinische Friedrich-Wilhelms-Universität zu Bonn, 1951; idem, Zur Überlieferung in Korankommentar at-Tabaris, Zeitschrift der Deutshchen Morgenländischen Gesellschaft 103 (1953), pp.290-307;Fred Leemhuis, Ms. 1075 Tafsir of The Cairene Dar Al-Kutub And Mugahid’s Tafsir, in: R. Peters, ed., Proceedings of the Ninth Congress of the Union Europeenne des Arabisants et Islamisants (Leiden, 1981), pp.169-80; Harald Motzki, Dating Muslim Traditions: A Survey, Arabica, LII, Fas. 2 (2005), pp.204-253; Andrew Rippin, The present status of tafsir studies, The Muslim World, LXXII (1982), pp.224-238; idem, Tafsir Ibn Abbas and criteria for dating early tafsir texts, Jerusalem Studies in Arabic and Islam XIX (1994), pp.38-83; Walid A. Saleh, The Formation of The classical Tafsir Tradition: The Quran Commentary of al Thalabi (d.427/1035) (Brill: Leiden and Boston 2004) ; Fuat Sezgin, Geschichte Das Arabischen Schrifttums (Leiden: E.J. Brill 1967); John Wansbrough, Quranic Studies: Sources and Methodes of Scriptural Interpretation, Foreword, Translations, and Expanded Notes by Andrew Rippin (New York, 2004).
عمدهترين چهرهاى تفسير نگارى تابعين در مكه، بى گمان مجاهدبن جَبْر مكى (متوفى 104)، عطاءبن ابىرَباح (متوفى 114)، سعيدبن جُبَيْر (متوفى 95)، عِكْرمَه مولى ابنعباس (متوفى 105) و قتاده بن دعامه (متوفی 118) هستند، كه جملگى از شاگردان ابن عباس و متاثر از شيوههاى او در تفسير بوده اند. توجه به اسباب نزول از مباحث مورد توجه شاگردان ابن عباس، متاثر از توجه وی به اين موضوع بوده است كما اينكه در خبرى مجاهد از قول ابن عباس نقل كرده كه او را به پرسش از اين گونه مسائل ترغيب كرده است.
از ميان مفسران مكى، عموم روايات تفسيری به نقل از مجاهد بن جبر است. کثرت شاگردان او نیز نشانگر رواج یافتن دیدگاه های تفسیری اوست. همانگونه كه خضيرى اشاره كرده، در تفسير طبرى، بيشترين نقل قولها از اوست و طبرى 6109 نقل قول تفسيرى از او آورده است كما اينكه در شرح حال مجاهد نیز به تبحر وى در تفسير و سرآمدى او در اين دانش اشاره شده است. از ويژگىها قابل ذكر در تفسير نگارى مجاهد، توجه او به مفهوم تاويل است. به عنوان مثال مجاهد در معنى آيه 65 سوره بقره از مسخ گروهى از يهوديان سخن گفته، اين مسخ را، مسخ قلب آنها و نه صورت ظاهرى آنها دانسته و در علت بيان تاويل خود، اين گونه استدلال نموده كه گفته خداوند اشاره به مثلى دارد كما اينكه در جايى ديگر از عالمان يهود به چهار پایانی تعبير كرده كه كتاب حمل مىكنند. خضيرى نمونه هايى از اين گونه تاويلات را ذكر كرده است. با وجود چنين تاويلاتى كه از مجاهد نقل شده، نظرات او در تفسير آيات تشبيهى قرآن به نظرات اهل حديث نزديك است. به عنوان مثال در بحث از مقام محمود در آيه اسراء 79، معنى تشبيهى براى آيه بيان كرده كه ابوبكر خلال روايات فراوانى از قول مجاهد با تكيه بر معنى تشبيهى آيه آورده كرده است. هر چند از قول مجاهد نظر ديگرى نيز درباره معنى آيه نقل شده است. در اين نقل اخير، در معنى مقام محمود، تعبير به شفاعت شده است. در تفسير آيه 106 بقره، از قول مجاهد قول به نسخ حكم و ابقاء تلاوت نقل شده است. احمد اسماعیل نوفل در فصلی از تحقیق خود درباره مجاهد بن جبر و شیوه تفسیری او، آراء مهم مجاهد، نظرات همانند وی با اهل حدیث، در تفسیر آیات مورد بحث را گردآوری کرده است.
از مشايخ تفسير در مدينه، ابوالعاليه رُفَيعبن مهران رياحى (متوفى 93)، محمدبن كعب قُرَظى (متوفى 108) و از پيشگامان تفسير در عراق، حسن بصرى (متوفى 110)، قَتادةبن دِعامه سدوسى (متوفى 118)، مسروقبن اجدع بن مالك هَمْدانى (متوفى 63) و عامربن شراحيل شعبى را مىتوان نام برد. تابعين مدينه تفسير را از اُبَىّبن كَعْب، به طور مستقيم يا با واسطه، دريافت كرده بودند. در حالی که در منابع متاخر، کتابی تفسیری به حسن بصری نسبت داده شده، اما در اینکه وی کتابی در تفسیر تالیف کرده باشد، تردید است. در هر حال آراء تفسیری منسوب به حسن بصری به اسناد مختلفی در قرون دوم و سوم رواج داشته است. حسن بصری نیز همانند دیگر مفسران تابعی، با بهره گیری از تفسیر قرآن به قرآن، بهره گیری از روایات نبوی و اقوال صحابه به تفسیر قرآن پرداخته است. همچنین نمونه هایی از تفسیر به رای نیز در آراء تفسیری او مشاهده می شود. مجموعه ای مدون شده از آراء تفسیری حسن بصری در زمان ثعلبی موجود بوده و او روایات فراوانی از آن در تفسیر خود نقل کرده است . ثعلبي تفسير حسن بصري را به روايت ابوالقاسم حسن بن محمد بن عبدالله مكتب روايت كرده است.
تابعان کوفی نيز از عبداللّهبن مسعود متأثر بودند و از ويژگيهاى آنان، كثرت استناد به رأى و اجتهاد در تفسير و توجه کمتری به روايات اهل كتاب است. از مهمترین چهره های تابعی مفسر کوفی می توان به ابوشبل علقمه بن قیس نخعی، مسروق بن اجدع همدانی، عبیده بن عمرو سلمانی مرادی، ابومیسره بن شرحبیل همدانی، اسود بن زید نخعی، حارث بن قیس جعفی و مره بن شراحیل همدانی و قتاده بن دعامه سدوسی اشاره کرد. با این حال آراء تفسیر عبدالله بن مسعود و شاگردانش تاثیر اندکی در تکوین دانش تفسیر داشته است که خضیری برخی دلایل تاثیر کم مکتب تفسیری عبدالله بن مسعود را برشمرده است. عبدالرزاق بن همام صنعانی (متوفی 211) در تفسیر خود، آراء تفسیری قتاده را به نقل از معمر بن راشد صنعانی (متوفی 150) آورده است.
از ديگر مراكز دينى در عهد تابعين، خراسان است كه برجستهترين مفسر تابعى آن، ضحاكبن مزاحم هلالى (متوفى 105) است. وی که قدیمی ترین تابعی ساکن در خراسان بود در کوفه بالید و در علم قرائت نیز شهرت وافری داشته است. شيوه تفسيرى ضحاك، روايى، و مبتنى بر احاديث نبوى و اقوال صحابه بوده و بهسبب تخصصش در لغتشناسى و نحو شيوهاى مشخص در تفسير است. درباره اینکه ضحاک در نزد ابن عباس دانش تفسیر را فراگرفته باشد یا خیر، در منابع اختلاف نظر به چشم می خورد. همچنین گفته شده که ضحاک در ری با سعید بن جبیر دیدار داشته و از او دانش تفسیر را اخذ کرده است. عطوان معتقد است که ضحاک اثری در تفسیر داشته که البته به نظر می رسد تدوین شاگردان او باشد که دو تحریر از آراء ضحاک در اختیار طبری بوده و نقل قولهایی فراوانی از او در تفسیر خود نقل کرده است. ضحاک بن مزاحم در تفسیر خود، شیوه اهل حدیث را داشته و آراء تفسیر او نیز منعکس کننده مکتب اهل حدیث است و در تفسیر آیات بر روایات نقل شده متکی بوده و از تفسیر لغوی، استناد به اشعار شاعران جاهلی و دوره اسلامی در تفسیر مشکلات قرآن بهره می گرفته است. عطوان حسین نمونه هایی از تفسیر های لغوی ضحاک را گردآوری کرده است. توجه به مسائل فقهی نیز از دیگر موضوعات مورد توجه ضحاک بوده و در آراء نقل شده از او تاثیر فقه عراق را می توان دید. همچنین توجه اندکی به اسرائلیات در اقوال تفسیری باقی مانده از او دیده می شود. آراء تفسیری ضحاک را شاگردان عراقی و خراسانی وی در بعد رواج داده اند. در میان شاگردان خراسانی او می توان به جویبر بن سعید ازدی که طبری عموم روایات خود به نقل از ضحاک را از طریق او نقل کرده، عبید بن سلیمان باهلی کوفی مروزی، نهشل بن سعید بن وردان بصری، مقاتل بن حیان نبطی، مقاتل بن سلیمان بلخی و کسان دیگری اشاره کرد. از شاگردان کوفی ضحاک نیز می توان به ابوروق عطیه بن حارث همدانی، عبید بن طفیل غطفانی، سلمه بن نبیط اشجعی و کسان دیگری را نام برد.
تفسير تابعين همچنين واجد سرشت روايى، گرايش فرقهاى و كثرت آرا در تفسير است. خضيرى ضمن اشاره به اين موارد، شواهدى براى هر كدام ارائه كرده و از اختلافات تابعين در رجوع به اين مصادر سخن گفته است. مهمترين راويان اسرائيليات در اين دوره عبداللّهبن سلام، كعب الاحبار، وهْببن منبّه و عبدالملكبن جُرَيْج بودهاند. همچنين خضيرى ديدگاههاى مختلف تابعين را در باره اسرائيليات ياد كرده است. از ويژگيهاى تابعين مكى، تساهل در نقل اسرائيليات است . آنچه که به رواج اسرائیلیات در این دوره کمک می نمود، رواج حدیث «حدثوا عن بنی اسرائیل و لا حرج» بود که زمینه را برای طرح مطالب داستانی و قصصی، خاصه اخلاقی هموار کرده بود. در نقل نمودن روایات اسرائلیات، دیدگاه های مختلفی وجود داشت و به جز تابعیان مکی، برخی تابعیان چون حسن بصری، نخعی، شعبی و عطاء از نقل اسرائلیات اجتناب می کرده اند. راه یابی اسرائلیات از طریق تابعیان مکی متاثر از دیدگاه عبدالله بن عباس در بی اشکال بودن نقل اسرائلیات و مراجعات او به کعب الاحبار بوده است.
در باب اعتبار تفسير تابعين و رجوع به اقوال آنها صاحبنظران اختلاف رأى دارند. احمدبن حنبل و عبداللّهبن محمدبن عقيل (متوفی 513) و شعبه بن حجاج اخذ به قولِ تابعان را در تفسير لازم ندانستهاند. شعبه بن حجاج عتکی (متوفی 160) قول تابعیان از پیش خود را بادی دانسته که بر آن اعتماد نتوان کرد (ریح لا یُعتَمدُ علیه) و بر این اساس، سخن آنها در تفسیر را نیز بی اعتبار دانسته است. دلايل اين عالمان براى چنين نظرى، عدم سماع تابعان از پيامبر، برخلاف صحابه که از پیامبر نقل قول کرده اند، عدم حضور در زمان نزول آيات و منصوص نبودن عدالت تابعين برخلاف عدالت صحابه است؛ چنانكه ابوحنيفه در اين زمينه خود را همرديف تابعين دانسته است. با اين حال گفته ديگرى از احمدبن حنبل در جواز رجوع به تفسير تابعين نقل شده است. در این قول احمد بن حنبل پذیرش قول تابعی را مشروط به عدم نبود تفسیری از سنت و قول صحابه در باب آیات ذکر کرده و اعتبار قول تابعی را به دليل معاشرت آنها با صحابه و اخذ تفسير از ایشان دانسته است. اين قول را اكثر مفسران پذيرفتهاند. ابنتَيْميّه در صورت يكى بودن اقوال تابعين، پذيرش آن را واجب دانسته و در صورت اختلاف، از عدم حجيت قول تابعين سخن گفته است ، ذهبى نيز آن را ترجيح داده است.
در میان کتابشناسی های کهن، گزارش ابن ندیم درباره مجموعه های تفسیری تدوین شده از آراء تابعیان، ظاهرا کهنترین گزارش موجود باشد. بر اساس آنچه احمدبن محمد ثعلبى (متوفى 427) در مقدمه تفسیر خود، الکشف و البیان آورده است، مجموعههاى تدوين شده از اقوال تفسیری تابعين چون تفسير عكرمه، تفسير مجاهد، تفسير الحسن البصرى، تفسير محمدبن كعب قرظى و تفسير سعيدبن مُسَيِّب در زمان وى موجود بوده و گاه به چند طريق روايت می شده است. اطلاعات مشابه از وجود مجموعه هایی تدوین شده از اقوال تفسیر تابعین را در آثار دیگر شرح حال نگارانه چون الارشاد فی معرفه علماء الحدیث از ابویعلی خلیل بن عبدالله خلیلی قزوینی (متوفی 446) و التحبیر فی المعجم الکبیر عبدالکریم بن محمد سمعانی (متوفی 532) نیز می توان یافت. خلیلی از روایت تفاسیر جویبر، تفسیر عطاء بن دینار، تفسیر ابی روق عطیه بن حارث نام برده است. سمعانی از تفاسیر تدوین شده از اقوال تابعین به تفسیر مجاهد بن جبر اشاره کرده است. هر چند برخی از این مجموعه ها به نظر در دوره هایی متاخر تر تدوین شده باشد کما اینکه آنچه که به عنوان تفسیر مجاهد بن جبر بر اساس نسخه خطی شماره 1075 دار الکتب قاهره منتشر شده، در حقیقت جمع آوری نقل قولهایی تفسیر نقل شده از مجاهد به نقل از تفسیر طبری است. این اقوال تفسیری که به روایت ابن ابی نجیح از مجاهد است، ظاهرا بعدها به صورت انتخابی از تفسیر طبری استخراج شده هر چند سزگین معتقد است که نسخه حاضر یکی از منابع مورد استفاده طبری در تالیف تفسیرش بوده است. آنچه که این گمان را تقویت می کند، عبارت صفحه عنوان نسخه است که در آن از ابومیمون محمد بن عبدالملک بن حسن بن خیرون به عنوان نگارنده تفسیر (تفسیر القرآن للشیخ الامام العالم الفقیه ابومیمون محمد بن عبدالملک بن الحسن بن خیرون) یاد شده است.
يكى از مهمترین منابع مشتمل بر آراء تفسیر تابعین تفسیر جامع البیان فی تفسیر آی القرآن محمد بن جریر طبری (متوفی 310ق) است که به تفصیل آراى تفسيرى تابعين را نقل كرده است. همین گونه در تفاسیر روایی دیگری چون الجامع تفسیر القرآن از عبدالله بن وهب بن مسلم مصری (متوفی 197؛ تحقیق میکلوش مورانی، بیروت 2003)، تفسیر القرآن تالیف عبدالرزاق بن همام صنعانی (متوفی 211؛ تحقیق مصطفی مسلم محمد (ریاض 1410/1989) و تفسیر القرآن العظیم تالیف عبدالرحمن بن محمد بن ادریس رازی (متوفی 327؛ تحقیق اسعد محمد طیب، بیروت 1419/1999) و تفسیر الدر المنثور فی التفسیر بالماثور جلال الدین عبدالرحمن سیوطی(متوفی 911) نقل قولهایی تفسیر فراوانی از تابعین می توان یافت. در ميان كتابهاى حديثى، مهمترين تأليفى كه آراى تفسيرى تابعين را در بر دارد، الجامعالصحيح اسماعيل بخارى است. وى اغلب، روايات تفسيرى تابعين را به نقل از شاگردان ابنعباس آورده است. اين افراد نيز در تفسير از همان شيوه تفسيرى ابنعباس پيروى كردهاند. خضيرى مصادر مهمى كه اقوال تابعين را نقل كردهاند، به تفصيل شناسانده است.
در میان تابعیان شیعه نیز توجه به دانش تفسیر، به نگارش آثاری منتهی شده است. از مشهورترین تابعیان شیعی، می باید از ابوحمزه ثابت بن دینار کوفی (متوفی148)، ابوالجارود زیاد بن منذر کوفی و جابر بن یزید جعفی را نام برد که هر سه آثاری تفسیر تالیف کرده اند. نجاشی در ذکر آثار ابوحمزه ثمالی به کتاب التفسیر او اشاره کرده و طریق و متن متداول تفسیر او در روزگار خود را به روایت ابوبکر محمد بن عمر جعابی از ابوسهل عمرو بن حمدان در محرم 307 از سلیمان بن اسحاق مهلبی یاد کرده است که سلیمان بن اسحاق در 267 در بصره تفسیر ابو حمزه را به روایت از عموی خود، ابوعمرو عبدربه مهلبی از ابوحمزه روایت کرده است. ثعلبی نیز در تالیف تفسیر خود از تحریری از تفسیر ابوحمزه ثمالی استفاده کرده است. ابوحمزه ثمالی در تفسیر خود توجه فراوانی به اسباب النزول و ذکر فضائل اهل بیت داشته است، شیوه ای که بعدها برخی مفسران امامی با تالیف آثاری به نام ما نزل من القرآن فی اهل البیت آن را تعالی بخشیدند. ثمالی در تفسیر خود، از شیوه های تفسیر قرآن به قرآن، بهره گیری از لغت، نحو و با توجه به اقوال اهل بیت به تفسیر قرآن پرداخته است. عبدالرزاق محمد حسین حرز الدین، روایات تفسیری نقل شده از ابوحمزه ثمالی را در مجلدی با عنوان تفسیر القرآن الکریم لابی حمزه ثابت بن دینار الثمالی گردآوری کرده است (قم 1378). ابوالجارود زیاد بن منذر خارفی، دیگر تابعی مشهور شیعی است که اثری تفسیری داشته و در آن تفسیر برخی آیات قرآن را گردآوری کرده است. وی در تفسیر خود به گردآوری روایات تفسیری که خود از امام باقر علیه السلام شنیده اقدام کرده و تفسیر او به کتاب التفسیر عن ابی جعفر الباقر علیه السلام مشهور بوده است. گردآورنده تفسیر مشهور به علی بن ابراهیم که نسخه ای از تفسیر ابوالجارود را در اختیار داشته، روایات تفسیری فروانی از آن را به تفسیر علی بن ابراهیم افزوده است. ماهر جرار در مقاله ای ضمن گردآوری، اطلاعات مربوط به شرح حال ابوالجارود، گزارش مفصلی از آراء تفسیری و ویژگی های تفسیر او آورده است. نظر متداول بر اين است كه مطالب تفسيري از تفسير ابوالجارود را شخصي به نام ابوالفضل عباس بن محمد بن قاسم بن حمزه بن موسي بن جعفر بر تفسير علي بن ابراهيم قمي افزوده است. تفسير ابوالجارود منعكس كننده ديدگاه هاي زيديه (شاخه جاروديه) است و در مواردي با ديدگاه اماميه تفاوت دارد.
جابر بن یزید جعفی، از رجال سرشناس کوفی امامی است که کتابی در تفسیر داشته و نجاشی و طوسی به دو طریق متفاوت روایت آن اشاره کرده اند. طوسی کتاب را به روایت گروهی از استادان خود از هارون بن موسی تلعکبری (متوفی 385) از طریق او به روایت شاگرد جعفی، منخل بن جمیل روایت کرده است. نجاشی نیز تفسیر جعفی را به روایت از احمد بن محمد بن هارون از راوی مشهور جارودیه در کوفه، ابن عقده و طریق او از عبدالله بن محمد جعفی روایت کرده است. تفسیر جابر بن یزید جعفی مورد استفاده عیاشی، علی بن ابراهیم قمی بوده و مطالبی از آن نقل کرده اند. مدرسی فهرستی از روایات تفسیری جابر بن یزید که احتمالا در تفسیر او نقل شده، گردآوری کرده است.
برخى خاورشناسان در باره اصالت تفسير تابعين ترديد كردهاند. این تردید ها بر دو اساس است. نخست رواياتى در ذم تفسير است كه طبرى (متوفى 310) به نقل از برخى تابعين و صحابه نقل شده است. اين در حالى است كه از همين افراد روايات تفسيرى فراوانى نقل شده است.
بررسى اسناد اين احاديث نشان مىدهد كه راويان آنها، مدنى بودهاند كه تنها مىتواند بازتابدهنده ديدگاه برخى صحابه و تابعين مدينه در باره تفسير قرآن باشد. همچنین نکته دیگری که توجه چندانی به آن نشده است، تحول در معنی و مفهوم تفسیر در قرون اولیه است و به احتمال قوی، تفسیر در قرن اول به معنی تفسیر به رای تلقی می شده است. اما جدی ترین تردید در باب اصالت تفسیر تابعین بحث مکتوب بودن آراء تفسیر تابعین است. نظر مقبول تر در میان محققان در باب مکتوب بودن آراء تفسیری تابعین این است که این مکتوبات در حد یادداشت های شخصی بوده که در نسل های بعد از تابعین به صورت مدون مکتوب شده است. تفاوت در نقل قولهایی تفسیری تابعین در آیات مشابه مهمترین دلیل برای این نظر است. بخشی دیگر از تردید خاورشناسان در باب وثاقت متون تفسیری قرن اول و دوم، به مشکل انتساب آثار قرن چهارم و پنجم از سوی محققان مسلمان به افرادی از قرن اول باز می گردد. نمونه ای مهم از این دست، تفسیر مشهور تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس است که بیشتر به عنوان اثری تالیف فیروزآبادی (متوفی 817) شهرت دارد. کلود ژیلیو در مدخل تفسیر نگاری دوران کلاسیک اسلامی در بحث از مسئله وثاقت متون تفسیری قرن اول و دوم به این تفسیر به عنوان مثالی اشاره کرده و با مبنا قرار دادن انتساب آن به افرادی مختلف از قرن اول تا قرن نهم، به استدلال بر علیه وثاقت متون تفسیری قرن اول و دوم پرداخته است در حالی که این کتاب که علیرغم چاپ های مکرر آن، هنوز نیز چاپ انتقادی از آن منتشر نشده، به وضوح اثری از قرن چهارم و تالیف یکی از عالمان کرامیه نیشابور است. همین مطلب درباره متن چاپ شده و مشهور به لغات القرآن منسوب به عبدالله بن عباس است که در حقیقت کتاب شرح بعض العبارات الغریبه فی القرآن تالیف حافظ ابوطاهر احمد بن محمد سلفی (متوفی 576) است. ونسبروا همچنین به عنوان معیاری در ارزیابی اصالت متون تفسیری قرن اول و عصر تابعین، به دلیل عدم استناد به شعر در تفاسیر مقاتل بن سلیمان، کلبی و سفیان ثوری کوفی (متوفی 161)، در اصالت متون تفسیری عصر تابعین تردید کرده است و مدعی است که استناد به شعر در تفسیر پس از نگارش تفاسیر پیشگفته بوده است. این گفته ونسبروا نادرست است و استناد به شعر در تفسیر آیات قرآنی، در مجاز القرآن ابوعبیده (متوفی 210)، معانی القرآن فراء (متوفی 207) و کتاب العین خلیل بن احمد فراهیدی (متوفی 175) به کار رفته است. تفسیر کلبی که مورد استفاده ونسبروا در تحقیق خود قرار گرفته در حقیقت همان الواضح فی تفسیر القرآن است که اساسا اثری تالیف شده در قرن چهارم است و استناد ونسبروا به آن برای بررسی اصالت متون تفسیری قرن اول و دوم نادرست است.
بررسی نسخه تفسیر مجاهد بن جبر در دار الکتب قاهره موضوع پایان نامه های چندی از جمله تحقیق استوت (1969) و احمد اسماعیل نوفل (1411) بوده است. متن این تفسیر را نخست عبدالرحمن طاهر بن محمد سورتی (قطر 1396/1976) با عنوان تفسیر مجاهد منتشر کرده است. این چاپ تصحیح انتقادی مناسبی از متن نیست. تصحیح انتقادی مناسبی از متن را محمد عبدالسلام ابوالنیل با عنوان تفسیر الامام مجاهد بن جبر (دار الفکر الاسلامی الحدیثه 1410/1989) منتشر کرده است.
در سالیان اخیر توجه به تحقیق و پژوهش در باب تفاسیر تابعین یکی از موضوعات مورد علاقه قرآن پژوهان مسلمان و غیر مسلمان بوده و تک نگاریهای فراوانی در این موضوع تالیف شده است. از مهمترین این پژوهشها می توان به مجاهد بن جبر و منهجه فی التفسیر از خانم جمیله غزانی؛ عطاء بن ابی رباح و جهوده فی التفسیر از عبدالواحد بکر ابراهیم عاید؛ تفسیر سعید بن جبیر از محمد ایوب محمد یوسف و مجاهد المفسر و التفسیر از احمد اسماعیل نوفل و ابراهیم النخعی و آثاره الوارده فی تفسیر سوره الفاتحه و البقره و آل عمران از خانم نوال لهیبی (رساله کارشناسی ارشد در دانشگاه ام القری) را نام برد. در سالیان اخیر، تلاشهايى براى بازسازى تفاسير تابعين صورت گرفته که از جمله آنها مىتوان به بازسازى تفسير سعيدبن جبير با عنوان تفسیر سعید ابن جبیر و نقش آن در تطور تفسیر از جواد ترندک (تهران 1378)؛ تفسیر قتاده: جمع و تحقیق و دراسه مشتمل بر ده جزء اول قرآن از عبدالله ابوالسعود بدر (پایان نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه قاهره 1977) ، تفسیر الحسن البصری به کوشش محمد عبدالرحیم (قاهره 1992) و بازسازی صحیفه علی بن ابی طلحه (متوفی 120) با عنوان تفسیر ابن عباس المسمی صحیفه علی بن ابی طلحه عن ابن عباس فی تفسیر القرآن الکریم از راشد عبدالمنعم رجال (بیروت 1414/1993) اشاره کرد.
منابع:
محمد بن عبدالله بن علی الخضیری، تفسیر التابعین : عرض و دراسه مقارنه (ریاض 1420 / 1999)
احمد اسماعیل نوفل، مجاهد المفسر و التفسیر (قاهره 1411 / 1990)
جوده محمد محمد المهدی، الواحدی و منهجه فی التفسیر (قاهره 1978)
جمال الدین ابی الحجاج المزی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، تحقیق بشار عواد معروف (بیروت 1422/ 2002)
ابن ندیم، کتاب الفهرست، تحقیق رضا تجدد (تهران 1393/ 1973)
حسین عطوان، الدراسات الدینیه بخراسان فی العصر الاموی (بیروت 1413/1993)
ثابت بن دینار ثمالی، تفسیر القرآن الکریم لابی حمزه ثابت بن دینار، اعاد جمعه و تالیفه عبدالرزاق محمد حسین حرز الدین (قم 1420/1378ش)
عبدالکریم بن محمد سمعانی، التحبیر فی المعجم الکبیر، تحقیق منیره ناجی سالم (بغداد 1395/1975)
مجهول المولف، المبانی لنظم المعانی، چاپ شده در مقدمتان فی علوم القرآن، تحقیق آرثر جفری (قاهره 1392/1972)
م. ج. کسیتر(قسطر)، مطالعه ای در مورد حدیثی کهن: حدثوا عن بنی اسرائیل و لا حرج، ترجمه محمد کاظم رحمتی، علوم حدیث، شماره اول (بهار 1381)، شماره 23، ص 57-94
فهد بن عبدالرحمن بن سلیمان رومی، بحوث فی اصول التفسیر و مناهجه (ریاض 1419)
تقی الدین احمد بن تیمیه، مقدمه فی اصول التفسیر (بیروت، بی تا)
احمد عمر ابوحجر، التفسیر العلمی للقرآن فی المیزان (بیروت 1411/1991)
محمد حسین ذهبی، التفسیر و المفسرون (بیروت 1407/1987)
مصطفی صاوی جوینی، مناهج فی التفسیر (اسکندریه، بی تا)
ابن قیم جوزیه، اعلام الموقعین عن رب العالمین، تحقیق طه عبدالروف سعد (بیروت، بی تا)
احمد بن محمد ثعلبی، الکشف و البیان المعروف تفسیر الثعلبی، تحقیق علی عاشور (بیروت 1422/2002)
ابوعبیده معمر بن مثنی، مجاز القرآن، تحقیق محمد فواد سزگین (قاهره 1988)
بدرالدین محمد بن عبدالله زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، تحقیق یوسف عبدالرحمن مرعشلی، جمال حمدی ذهبی و ابراهیم عبدالله کردی (بیروت1410/1990)
محمد خیر بقاعی، کتاب لغات القرآن لعبدالله بن عباس رضی الله عنه، مجله مجمع اللغه العربیه الاردنی، العدد 46 (جمادی الاولی 1414/ شوال 1414)، سال هجدهم، ص 131-146
محمد کاظم رحمتی، تفسیر ابن عباس، در دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل (تهران 1382)
ابویعلی خلیل بن عبدالله خلیلی قزوینی، کتاب الارشاد فی معرفه علماء الحدیث، تحقیق محمد سعید بن عمر ادریس (ریاض 1409/1989)
ابوبکر احمد بن محمد بن هارون خلال، السنه، تحقیق عطیه زهرانی (ریاض 1410/1989)
مجاهد بن جبر، تفسیر الامام مجاهد بن جبر، تحقیق محمد عبدالسلام ابوالنیل (قاهره: دارالفکر الاسلامی الحدیثه 1410/1989)
ابوجعفر محمد بن جریر طبری، جامع البیان عن تاویل آی القرآن (قاهره 1373/1954)
احمد اسماعیل بسیط، الحسن البصری مفسرا (عمان 1405/1985)
اجنتس جولدتسیهر، مذاهب التفسیر الاسلامی، ترجمه عبدالحلیم نجار (بیروت 1405/1985)
جمال محمد داود جوده، القصص و القصاص فی صدر الاسلام بین الواقع التاریخی و النظره الفقهیه، دراسات التاریخیه، السنه العاشره، العددان 33-34 (ایلول- کانون الاول 1989)، ص 105-141.
اندرو ریپین، نکاتی روش شناختی درباره فصل چهارم کتاب مطالعات قرآنی، فصلنامه تحقیقات علوم قرآن و حدیث (دانشگاه الزهراء)، سال اول، شماره اول (بهار 1383)، ص 146-157.
سید حسین مدرسی طباطبائی، میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخستین هجری، ترجمه سید علی قرائی و رسول جعفریان (قم 1383)
محمد بن حسن طوسی، رجال الطوسی، تحقیق جواد قیومی اصفهانی (قم 1415)
همو، فهرست کتب الشیعه و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، تحقیق سید عبدالعزیز طباطبائی (قم 1420)
احمد بن علی بن احمد نجاشی اسدی کوفی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه المشتهر برجال النجاشی، تحقیق سید موسی شبیری زنجانی (قم 1407)
حسین بن حکم بن مسلم حبری، تفسیر الحبری، حققه سید محمد رضا حسینی (بیروت 1408/1987)
ماهر جرار، تفسير ابوالجارود زياد بن منذر: مقدمه اي در شناخت عقايد زيديه، ترجمه محمد كاظم رحمتي، آينه پژوهش، سال شانزدهم، شماره پنجم، آذر-دي 1384، شماره مسلسل 95، ص 15-42.
Herbert Berg, The Development of Exegesis in Early Islam: The Authenticity of Muslim
Literature from the Formative Period (Richmond, Surrey 2000); Harris Birkeland, Old Muslim Opposition against Interpretation of the Koran (Oslo, 1955); Claude Gilliot, Exegesis of the Quran: Classical and Medival, in: Encyclopaedia of the Quran, ed., Jane Dammen McAuliffe (Brill, Leiden and Boston, 2002);Heribert Horst, Die Gewährsmänner im Korankommentar at-Tabari. Ein Beitrag zur Kenntnis der exegetischen Überlieferung im Islam. Ph. D dissertation, Rheinische Friedrich-Wilhelms-Universität zu Bonn, 1951; idem, Zur Überlieferung in Korankommentar at-Tabaris, Zeitschrift der Deutshchen Morgenländischen Gesellschaft 103 (1953), pp.290-307;Fred Leemhuis, Ms. 1075 Tafsir of The Cairene Dar Al-Kutub And Mugahid’s Tafsir, in: R. Peters, ed., Proceedings of the Ninth Congress of the Union Europeenne des Arabisants et Islamisants (Leiden, 1981), pp.169-80; Harald Motzki, Dating Muslim Traditions: A Survey, Arabica, LII, Fas. 2 (2005), pp.204-253; Andrew Rippin, The present status of tafsir studies, The Muslim World, LXXII (1982), pp.224-238; idem, Tafsir Ibn Abbas and criteria for dating early tafsir texts, Jerusalem Studies in Arabic and Islam XIX (1994), pp.38-83; Walid A. Saleh, The Formation of The classical Tafsir Tradition: The Quran Commentary of al Thalabi (d.427/1035) (Brill: Leiden and Boston 2004) ; Fuat Sezgin, Geschichte Das Arabischen Schrifttums (Leiden: E.J. Brill 1967); John Wansbrough, Quranic Studies: Sources and Methodes of Scriptural Interpretation, Foreword, Translations, and Expanded Notes by Andrew Rippin (New York, 2004).
يكشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۴۹