لینک های روزانه
    آمار بازدید
    بازدیدکنندگان تا کنون : ۲۰۰٫۵۳۱ نفر
    بازدیدکنندگان امروز : ۷۶ نفر
    تعداد یادداشت ها : ۱۱۵
    بازدید از این یادداشت : ۲٫۵۳۴

    پر بازدیدترین یادداشت ها :

    اشاره: شكل گيري و تكوين جريان غلات به عنوان يكي از مسائل قابل تامل در كنار تاريخ تشيع در قرون اوليه، از نكاتي است كه محققان تاريخ تشيع جسته و گريخته و گاه با نگارش آثاري به نحو مستقل به آن پرداخته اند. مشكل و دشواري عموم اين تحقيقات در عدم دسترسي به متون غلات است كه تا مدتها گمان بود، چيزي از اين گونه آثار باقي نمانده باشد. كشف ولاديمر ايوانف در يافتن كتاب ام الكتاب، متني از غلات عراق قرن دوم و سوم كه تحريري فارسي در دوره اي متاخر، نويد بخش جدي براي محققان تاريخ تشيع بود كه با متني از غلات آشنا شوند. بخت اقبالي محققان تاريخ غلات، يافتن شدن متون متعددي ديگري بود كه در ساليان متاخر متن آنها در اختيار محققان قرار گرفته است. كتاب مورد بحث نوشتار حاضر، الغنوصية في السلام، تحقيقي بلند از اسلام شناس نامدار آلماني هاينتس هالم است كه متن آلماني آن در 1982 منتشر شده است و به تازگي محقق عرب زباني به نام رائد باش متن آن را به عربي ترجمه كرده كه انتشارات الجمل (كلن 2003) متن آن را منتشر كرده است. نوشتار حاضر مروري اجمالي بر اين كتاب است.

    ***

    تحقيق در باب فرق اسلامي در آغاز قرن بيستم با پژوهش هاي خاورشناساني چون هلموت ريتر كه به چاپ و نشر آثار فرق نگاري مسلمانان توجه نشان دادند، وارد مرحله اي جديد شد. با اين حال، ضعف جدي عموم اين تحقيقات اتكا بيش از حد مؤلفان آنها در نگارش آثارشان بر نگاشته اي ملل و نحل نگاران بود كه اطلاعات خود در باب فرق را عموما با رونويسي از آثار يكديگر شرح و بسط داده بودند. با اين حال، اين گونه نوشته ها زمينه ساز تحقيقات اوليه در باب فرق اسلامي شد. در ميان اين گونه نوشته ها، دشواري جدي محققان در باب غلات بود كه هيچ يك از متون آنها موجود نبود و محققان اطلاعات خود درباره آنها را تنها از نوشته هاي خصمانه ملل و نحل نگاران گردآوري مي كردند. بيشك نخستين تغيير جدي در اين روند، انتشار كتاب ام الكتاب به سعي و كوشش ولاديمير ايوانف بود كه براي نخستين بار متني تقريبا اصيل از سنت غلات را در اختيار محققان قرار مي داد. هرچند اين كتاب دشواري هاي خاص خود را داشت. در حالي كه متن اصلي كتاب كه به زبان عربي تحرير در ميان غلات عراق تحرير شده بود، از بين رفته بود، ترجمه اي فارسي آنهم به زباني متاخر از متن اصلي كتاب در جايي دورتر از مكاني كه تدوين شده بود، يعني در آسياي ميانه يافت شده بود. ايوانف علاوه بر انتشار كتاب، خود در چند مقاله سعي در حل دشواري هاي متن كرده بود و چنين نتيجه گرفته بود كه متن دست كم در قرن چهارم هجري تدوين شده است. بعدها در مقاله اي ديگر ايوانف زمان تاليف رساله را به زماني كهنتر يعني قرن دوم بازگردانده بود و از عدم اشاره به تاسيس بغداد (در 145) درمتن كتاب زمان تاليف آن را پيش از ساخت بغداد دانسته بود. پس از ايوانف محققان ديگري نيز براي حل مشكل زمان تاليف كتاب و ديگر نكات متعلق به آن مقالات تاليف كرده اند كه در مقاله ام الكتاب دائرة‌المعارف بزرگ اسلامي گزارشي از آن ها ارايه شده است. بي گمان مهمترين و مفصل ترين اين تحقيقات نوشته مفصل فيلپياني رونكوني بود كه خود ترجمه اي استادانه از كتاب به زبان ايتاليايي با حواشي و تعليقات سودمندي منتشر كرده است.

    با سابقه چنين تحقيقاتي و چاپ متون كهن شيعي در باب فرق اماميه و غلات چون كتاب المقالات و الفرق سعد بن عبدالله اشعري و تحرير خلاصه تر آن به نام فرق الشيعه با انتساب به حسن بن موسي نوبختي و كتاب اختيار معرفة‌الرجال، محقق آلماني، هاينتس هالم تحقيق و پژوهش درباب غلات را موضوع خود قرار داده است. كاري كه با تحقيقات ردولف اشتروتمان در باب نصيريه آغاز شده بود. بختياري هالم در دراختيار داشتن چند متن ديگري از ادبيات غلات بود. نخست كتاب بسيار مهم مجموع الاعيات طبراني (متوفي 413) بود كه دربردارنده اطلاعات فراواني از ادبيات غلات شكل گرفته در كوفه در قرون دوم وسوم بوده است. همچنين نصوص ديگري به صورت خطي در اختيار هالم قرارداشته كه گزارش هاي كوتاه از آنها را اشتروتمان منتشر كرده است. كتاب الغنوصية في الاسلام با ذكر مقدمه اي در بيان مفهوم غنوص و ارتباط آن با اسلام و محيط شكل گيري جريان غلات يعني عراق و شهرهاي مهم مدائن و كوفه پرداخته است.

    بررسي از منابعي كه تحقيق بر آنها بنا شده، موضوعي بعدي نوشتار هالم است كه با تفكيك اطلاعات مندرج در منابع مختلف مورد بحث قرار گرفته است. هالم (ص 21 – 24)‌ منابع خود را به سه دسته تقسيم كرده است. نخست منابع امامي است كه هالم از دو كتاب كهن ملل و نحل نگاري شيعي يعني كتاب المقالات و الفرق و كتاب فرق الشيعه به عنوان دو منبع اصلي خود ياد كرده و از ديگر منابع رجال شناسي اماميه،‌ يعني كتاب اختيار معرفة‌ الرجال تاليف محمد بن عمر بن عبدالعزيز كشي كه نام اصلي آن معرفه الناقلين بوده به همراه كتاب رجال شيخ طوسي و كتاب فهرست اسماء مصنفي الشيعه تاليف نجاشي و ديگر آثار كهن امامي بهره برده است. هالم (ص 21-22) به طبع مادلونگ كه در مقاله اي به بررسي دو كتاب فرق الشيعة و المقالات و الفرق پرداخته،‌ معتقد است كه سعد بن عبدالله اشعري و نوبختي در تاليف كتاب خود از يك منبع كه كتاب اختلاف الناس في الامامة‌ تاليف هشام بن حكم (متوفي 199ق) استفاده كرده اند كه باعث يكساني مطالب دو كتاب آنها شده است. بخش ديگر منابع مورد استفاده هالم (ص 23 – 24) به معرفي آثار ملل و نحل نگاري غير شيعيان اختصاص يافته و هالم بحث خود را با كتاب اصول النحل منسوب به ناشي اكبر (متوفي 293ق)‌ آغاز كرده كه متن آن را فان اس منتشر كرده است. همانگونه كه مادلونگ در مقاله اي اشاره كرده است، مؤلف اصلي اين كتاب به نظر عالم معتزلي جعفر بن حرب (متوفي 236ق) باشد. اگر هم انتساب كتاب به جعفر بن حرب را به دليل كافي نبودن دلايل نپذيريم در انتساب كتاب اصول النحل به ناشي اكبر ترديد است. هالم (ص 24) از مصادر غلات به دو كتاب ام الكتاب و كتاب الهفت و الاظلة‌ اشاره كرده و درباره مؤلف كتاب اخير آن را اثري تاليف محمد بن سنان (متوفي 220ق) دانسته كه البته نظري بدون دليل است.

    هالم در فصل نخست تحقيق خود، به بررسي مشهورترين چهره غلات عراق، يعني عبدالله بن سبا پرداخته و اطلاعات موجود در منابع شيعي و سني در باب اين شخصيت بحث برانگيز را بيان داشته است. نكته اي كه مورد توجه هالم قرار گرفته، اهميت گزارش هاي سيف بن عمر تميمي در باب اين شخصيت غالي عراق است. فصل دوم كتاب جريان كيسانيه را به بحث قرار داده است. جرياني كه خانم وداد القاضي در كتاب بسيار مهم الكيسانية في تاريخ و الادب )بیروت 1974) به نحوي تك نگارانه به شيوه اي بسيار عالي مورد بحث قرار داده است. در تداوم بحث از كيسانيه،‌ هالم از ديگر جريان هاي غلات تا قبل از تشكيل دولت عباسيان بحث كرده است. از مهمترين اين جريان ها، قيام بيان بن سمعان و عبدالله بن معاويه است. در آستانه انتقال قدرت از امويان به عباسيان و معاصر به امامت امام باقر عليه السلام، چند جريان جدي و حركت غلات چون قيام ابومنصور عجلي و مغيرة‌ بن سعید موضوع فصل سوم كتاب هالم را تشكيل داده است. هالم از اين جريان ها به عنوان، حركت هاي غلات در زمان امام باقر عليه السلام بحث كرده است. فصل چهارم (ص 81- 138) بررسي در باب كتاب ام الكتاب است كه گفتگوي بلند ميان جابر بن يزيد جعفي چهره اي بحث برانگيز در تكوين جريان غلات و امام باقر است كه متضمن انديشه اي بنيادي غلات عراق در باب موضوع جهان شناسي غلات و ارتباط ميان اجزاي عالم است. بررسي كامل كتاب ام الكتاب از زوايه هاي مختلف موضوع اين بخش است.

    جابر بن يزيد بن حارث جعفي از محدثان سرشناس و نامور شيعه در اواخر عصر اموي است كه جايگاه خاصي در ادبيات غلات دارد. هر چند به صراحت نيز نمي توان آنچه كه در منابع غلات به نقل از وي نقل شده، درست دانست، از جمع بندي رواياتي كه از او نقل شده مي توان دريافت كه حداقل خود او تمايلاتي خاص داشته است. هرچند بايد به تحول و تطور مفهوم غلو نيز توجه داشت. اهميت جابر بن يزيد جعفي در ميان محدثان عراق شيعي تا بدان حد بود كه عالم امامي قرن چهارم احمد بن محمد بن عبيدالله جوهري مشهور به ابن عياش (متوفي 401ق) كتابي به نام اخبار جابر الجعفي تاليف كرده است. نويسندگان كتاب هاي ملل و نحل از جعفي به عنوان جانشين مغيره بن سعيد بجلي (متوفي 119ق) نام برده اند. جايگاه جدي جابر جعفي در ميان محدثان عراق بدان حد است كه بسياري از محدثان امامي صرفنظر از آراء جابر از او نقل حديث كرده اند. در حقيقت همانگونه كه سيد حسين محمد جعفري در كتاب تشيع در مسير تاريخ: تحليل و بررسي علل پيدايش تشيع و سير تكوين آن در اسلام (ص 349- 350) اشاره كرده، جابر بن يزيد جعفي در تكوين انديشه امامت در تاريخ تشيع يكي از چهره هاي شاخص است. مشهورترين رواي از جابر كه تمايلات غلو گونه در آنچه كه او از جابر نقل كرده به روشني هويداست، شخصي به نام عمرو بن شمر جعفي است كه هالم (ص 69-80)‌ نمونه اي از احاديثي كه نام اين فرد در سلسله سند آن آمده و تمايلات غاليانه جعفي را نشان مي دهد،‌ آورده است. از آثار جابر بن يزيد جعفي در منابع به كتابهاي التفسير، كتاب الفضائل،‌ كتاب الجمل، ‌كتاب الصفين، ‌كتاب النهروان، كتاب مقتل امير المؤمنين، كتاب مقتل الحسين،‌ كتاب النوادر، ‌كتاب حديث الشوري و اصلي اشاره شده است. مدرسي طباطبائي در كتاب ميراث مكتوب شيعه از سه قرن نخستين هجري (دفتر اول، ‌ص 124 – 143)‌ تمام مواردي كه از جابر نقل شده با توجه به عناوين كتابهاي وي گردآوري كرده است.

    فصل پنجم (ص 139- 152)كه با عنوان خطابيه مورد بحث قرار گرفته به جريان هاي مرتبط با يكديگر است كه پس از ابوالخطاب اسدي شكل گرفته است. ابوالخطاب محمد بن ابي زينب مقلاص اسدي ملقب به اجدع از موالي بني اسد يكي از جدي ترين چهره اي غلات كوفه است كه تاثير او تا دست كم دو قرن پس از او در ميان غلات كوفه باقي بوده و بعدها به عنوان يكي از چهره هاي اصلي تفكر نصيريه، جايگاه جاوداني در ميان آنها يافته است. شاهد جدي بر تداوم جريان خطابيه در قرن سوم، شخصي به نام ابوجعفر محمد بن عبدالله بن مهران كرخي است كه نجاشي در ضمن آثار او دو كتاب به نام هاي مقتل ابي الخطاب و مناقب ابي الخطاب اشاره كرده است. همين گونه ابواسحاق ابراهيم بن ابي حفص كاتب امام حسن عسكري عليه السلام است كه كتابهاي به نام الرد علي الغالية و ابي الخطاب و اصحابه نگاشته و احمد بن محمد بن علي قلاء‌ سواق و برادرش علي كتاي به نام ما روي في ابي الخطاب محمد بن ابي زينت تاليف كرده اند. تاريخ قيام دقيق وي به درستي دانسته نيست تنها مي دانيم كه قيام وي در زمان امارت عيسي بن موسي بر كوفه بوده است. عيسي بن موسي نيز همزمان با به قدرت رسيدن عباسيان در 132 به امارت كوفه رسيد تا آنكه منصور خليفه عباسي در سال 147 او را از امارت كوفه عزل كرد. هالم (ص 140 – 143)‌ تمام اطلاعاتي كه در منابع اوليه شيعه، خاصه دو كتاب المقالات و الفرق سعد بن عبدالله اشعري و كتاب فرق الشيعه منسوب به نوبختي آمده را نقل كرده است. پس از آن هالم (ص 144 – 152) به ذكر شرح حال و اطلاعات كساني پرداخته كه به در منابع به وابستگي آنها به جريان خطابيه اشاره شده است.

    در تداوم جريان خطابيه، جريان مخمسه و مفوضه فصل ششم كتاب را تشكيل مي دهد. فصل هفتم بررسي خاص در باب محمد بن بشير است كما اينكه هالم (ص 169- 191) در فصل هشتم،‌ كتاب الاظلة را مورد بررسي قرار داده است، متني كه به گمان هالم تاليف محمد بن سنان است و بعدها نيز اضافاتي از سوي غلات بر آن افزوده شده است. كتاب الهفت الشريف (كه هالم به خطا الهفت را به معني عدد هفت تلقي كرده در حالي كه در ظاهرا معني ديگر اين كلمه كه به معني شبنم يا قطرات آب روي برگ ها به گاه صبحگاه مي باشد) يا الهفت و الاظلة از متون بسيار مهم غلات است كه دو چاپ از آن در دست است. هالم درباره مؤلف كتاب (ص 170) به نقل از مادلونگ متذكر شده كه از كتابي به نام الاظلة به عنوان يكي از تاليفات ابوسعيد ميمون طبراني سخن رفته اما دليلي كه متن حاضر همان تاليف نسبت داده شده به طبراني باشد، در دست نيست. همانگونه كه پيشتر نيز اشاره شد، نظر هالم در اين است كه كتاب تاليف محمد بن سنان است از اين رو ادامه بحث، گزارشي كوتاه درباره محمد بن سنان است (ص 171) جنبه هاي مختلف معرفت شناسي غلات كه در كتاب الاظلة مورد اشاره قرار گرفته،‌ موضوع مورد بحث بعدي هالم (ص 172-191) در اين فصل است كه با نقل قولهاي مفصل از اين كتاب همراه است و به روشني انديشه هاي غلات عراق را بازتاب مي دهد.

    جريان هاي غلو در قرن سوم خاصه جريان نصيريه با گزارشي كامل از شكل گيري اين جريان موضوع دو فصل بعدي است. نصيريه،‌ جرياني كه به نام نامگذار او محمد بن نصير نميري،‌ چنين نام گرفته در حقيقت تنها جريان باقي مانده از غلات عراق است كه در دوران غيبت صغري شكل گرفته است هر چند تلفيقي از سنت هاي جريان هاي مختلف غلات پيشين است. دشواري كه در بررسي نصيريه عليرغم تداوم تاريخي اين جريان وجود دارد،‌ عدم وجود سنت تاريخ نگاري در ميان اين جريان است. در حقيقت نصيريه همانند ديگر غلات، علاقه اي به تدوين تاريخ خود نداشته اند و اساسا اين گونه جريان ها در فضاي تاريخي سيري نمي كنند و تاريخ مفهومي فرازماني براي آنها دارد. از اين رو دانسته هاي ما نيز درباره نصيريه اندك است. بر اين مشكل نيز بايد دشواري ديگري را نيز افزود و آن اين واقعيت است كه جريان هاي غلات نيز همانند جريان هاي ديگر بشري،‌ هويتي يكدست و يكپارچه ندارد و طبعا در اين جريان ها نيز ما مي باشد شاهد گرايش هاي مختلفي باشيم كه به نحو طبيعي رگه هاي از اين گونه جريان ها بايد در ادبيات فرقه اي غلات بازتاب يافته باشد. همانگونه كه گفته شد، بي توجهي جريان نصيريه و اساسا غلات به جهان واقع دليلي جدي در بي توجهي آنها به تدوين تاريخشان بوده است. از اين رو شگفت نيست كه نصيريان تنها در روزگار ما به تدوين تاريخ خود همت گماشته باشند.

    هالم در اشاره به تدوين تاريخ نصيريه (ص 207)‌ ضمن ارايه گزارشي از كارهاي انجام شده از سوي خاورشناسان در اواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بيستم در اشاره به تدوين تاريخ جريان نصيريه، از دو كتاب مهم تاليف شده در اين فاصله نام برده است. اثر نخست كتاب الباكورة‌ السليمانيه في كشف اسرار الديانة النصيرية‌ تاليف سليمان اذني است كه خود در ابتدا از نصيريان بود و متاثر از مبشران مسيحي به مسيحت گرويد و اين كتاب را در بيان حقيقت مذهب نصيريه تاليف كرد كه البته بعدها جان خود را به واسطه تاليف اين كتاب از دست داد (اين كتاب در ساليان اخير در بيروت تجديد چاپ شده است). اين كتاب به دليل نقل برخي مطالب غير قابل دسترس نصيريه اهميت فراواني دارد هر چند در استفاده از آن بايد احتياط كرد. اثر ديگر تاليف شده در نيمه اول قرن بيستم كه در حقيقت شايد پاسخي غير مستقيم به كتاب اذني باشد، كتاب تاريخ العلويين از عالم علوي محمد امين غالب طويل است كه نصيريان معاصر آن را به عنوان تاريخ رسمي خود تا حد زيادي قبول دارند. بر اساس آنچه كه در كتاب طويل آمده و هالم خلاصه اي از آن را نقل كرده (ص 208 – 210) تاريخ شناخته شده نصيريه با حركتهاي محمد بن نصير نميري بصري آغاز مي شود كه در آستانه غيبت صغري با ادعاي بابيت همگام با اسحاق بن ابان احمري در عراق دو جريان جدا اما بسيار نزديك به هم را سامان دادند. ابن نصير با ادعاي بابيت امام عصر به ترويج آراء غلو گونه خود پرداخت. وي قائل به الوهيت حضرت امير بود و به تناسخ باوري جدي داشت، آموزه اي كه كاركرد رواني زيادي در ميان تمامي جريان هاي غلات داشته است. با اين حال اشارات اندكي درباره محمد بن نصير در دست است. پس از او، فردي به نام محمدبن جندب و بعد از او ابومحمد عبدالله جنان جنبلائي رهبري حركت نصيريه را در دست داشته اند. بي گمان چهره ممتاز و اساسا تدوين گر جريان نصيريه، حسين بن حمدان خصيبي (متوفي 358ق) است كه پس از جنبلائي رهبري نصيريه را در دست گرفته است. در حقيقت اطلاعات ما درباره نصيريه و حسين بن حمدان خصيبي در حد قابل توجهي است و آثار متعددي از خصيبي چون كتاب الهداية الكبري و دو ديوان شعر او در اختيار ما است كه از قضا اينك از اين آثار چاپهاي البته نه چندان مطلبي در دسترس است. هالم (ص 208)‌ تنها به نسخه اي از ديوان خصيبي در كتابخانه چستربيتي اشاره كرده كه البته در تحقيق خود از آن بهره اي نگرفته است. تعاليم خصيبي توسط شاگردان او خاصه ابوالحسين محمد بن علي جلي و شاگرد او ابوسعيد ميمون بن قاسم طبراني (متوفي 426ق) به صورتي مكتوب در اختيار ما قرار دارد. هالم (ص 208 – 210)‌ بعد از اين مقدمات به بررسي نظام جهانشناسي نصيريه پرداخته و با ارايه نصوصي از آنها امكان بررسي گفته هاي خود را براي خواننده فراهم تر كرده است (ص 210 – 247).

    ويژگي مهم كتاب هالم، در نقل قول هاي مستقيم فراوان اوست كه به همراه استنباطها و نتايج هالم همراه است. ترجمه اي نسبتا دقيق كتاب، سواي برخي ايرادات جزئي، متني خواندني از كتاب فراهم آورده است. يك دشواري جدي در مطالعه كتاب، انتقال تعليقات و پانويس هاي مؤلف به انتهاي متن كتاب است (ص 249-289) كه در چنين آثاري بخش با اهميتي از كتاب را تشكيل مي دهند و مراجعه مدام خواننده براي يافتن پانويس هاي مسلسل شده كتاب، مطالعه كتاب را از اين حيث دشوار كرده است. سواي اين نكته بيشك كتاب حاضر براي پژوهشگران تاريخ تشيع و جريان هاي غلات در سه قرن اول هجري، اثري بديع و ارزنده است.

    يكشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۵ ساعت ۱۵:۲۱
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت